دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴

اقتصادی

روایت هولناک پدر "مبینا زارع" از قتل دخترش

روایت هولناک پدر "مبینا زارع" از قتل دخترش
عصر قم - هفت صبح / مبینا زارع، دختری باهوش و فعال که به پنج زبان دنیا تسلط داشت یک سال پس از طلاق توسط شوهر سابقش کشته شد. قتل مبینا زارع یکی از پر سروصداترین اخبار ...
  بزرگنمايي:

عصر قم - هفت صبح / مبینا زارع، دختری باهوش و فعال که به پنج زبان دنیا تسلط داشت یک سال پس از طلاق توسط شوهر سابقش کشته شد.
قتل مبینا زارع یکی از پر سروصداترین اخبار جنایی این روزهاست که سر تیتر اخبار حوادث ایران قرار گرفته است. حرف و حدیث‌ها در مورد این جنایت هولناک زیاد است و شایعات زیادی در این پرونده در فضای مجازی در حال انتشار است که دامن زدن به آن جز افزودن درد روی درد بر قلب خانواده مبینا ثمری ندارد.
مبینا دختر 20ساله مسلط به پنج زبان زنده دنیا، مدرس زبان‌های انگلیسی و ترکی استانبولی و همچنین مترجم هتل اسپیناس بود. این جوان متولد 84 به دست شوهر سابق خود کشته شده که حدود یک سال قبل صیغه طلاق بین آنها جاری شده بود. مرد جنایتکار بعد از قتل، جسد مبینا را سوزانده و در باغ پدربزرگ خود رها کرده بود.
خانواده مبینا بعد از حدود دو هفته چشم انتظاری و بی‌خبری از مبینا حالا داغ از دست دادن او را بر دوش می‌کشند. خبرنگار روزنامه هفت‌صبح برای روشن شدن ابعاد پنهان این جنایت هولناک و پایان دادن به شایعاتی که باعث آزار خانواده مقتول است، سراغ این خانواده رفت. جزئیات این جنایت را در گفت‌وگوی مفصل با پدر مبینا بخوانید.
بازار



اطلاعیه پلیس در خصوص پرونده قتل «مبینا زارع» دختر گمشده اسلامشهری
1404/08/18 - 07:50
مبینا مترجم هتل اسپیناس بود
از خانه‌شان صدای شیون و بوی حلوا می‌آید. تمام خیابان پر شده از پارچه‌های مشکی که روی آن پیام تسلیت به خانواده مبینا زارع نوشته شده است اما چه کسی باور می‌کند که دختر جوان خانواده اینطور هولناک به کام مرگ رفته باشد؟ در تمام 18روزی که خانواده از او بی‌خبر بودند امید به حضور مبینا در قاب در خانه بزرگترین رویایشان بود.
اما همین دو روز قبل وقتی پزشکی قانونی اعلام کرد بقایای جسد سوخته‌ای که در باغ پدربزرگ همسر سابق مبینا کشف شده است متعلق به اوست؛ این رویا روی سر پدر و مادر مبینا آوار شد. حالا چند روز است که قلب پدر و مادرش هر لحظه در کنار جسد دختر بی‌پناهشان در آتش می‌سوزد.
با این حال پدر مبینا در همین اوضاع وحشتناک روحی دقایقی با ما به گفت‌وگو می‌نشیند. او در ابتدای صحبتش می‌گوید:«مبینا دختر باهوش و فعالی بود. او بسیار باسواد بود و به دلیل تسلط به زبان‌های مختلف چند سالی می‌شد که برای خودش کار می‌کرد. او در وقت فراغتش باشگاه می‌رفت و خیلی کم پیش می‌آمد که او را بیکار ببینم.
همه وقتش صرف کار و ورزش می‌شد و حتی اهل کافه رفتن با دوستانش و از اینطور کارها هم نبود. این اواخر در حال یادگیری زبان چینی هم بود و وقت فراغت نداشت. او از حدود یک سال قبل در کنار خودم هم مشغول کار شد. من آهن‌فروش هستم و مبینا با خودم سر کار می‌رفت و می‌آمد و گاهی هم برای کارهای خودش به هتل اسپیناس می‌رفت.»
خواستگاری متهم از مبینا
پدر مبینا در ادامه گفت:«حدود چهار سال قبل بود که م.م به خواستگاری او آمد. او از دخترم 15 سال بزرگتر بود و از طریق اقوام دور با ما آشنا بود و من به یکی از اقوام که هر دو طرف را می‌شناخت پیام دادم و در مورد این فرد تحقیق کردم. وقتی او مورد تایید قرار گرفت بالاخره نوروز 1400 بین مبینا و م.م صیغه محرمیت خوانده شد و مدتی بعد هم عقد رسمی انجام شد اما از حدود شش هفت ماه بعد از عقد بود که انگار شوهر مبینا کم کم خودش را نشان داد.
او یک بار دخترم را به شدت کتک زده بود که آن زمان من متوجه نشدم. مبینا به او علاقه‌مند شده بود و در ابتدا به امید اینکه رفتار شوهرش اصلاح شود به ما چیزی نمی‌گفت. یک بار دیگر هم وقتی در حال سفر به شمال بودند با هم بحثشان شده بود و شوهرش به عمد با سرعت 140 ماشینش را به دیواره تونل کوبیده بود که باعث شده بود ماشین چند بار معلق خورده و در این حادثه دست دخترم شکسته بود.»
مزاحمت بعد از طلاق مبینا
خشونت‌های شوهر مبینا بالاخره باعث شد که حدود یک و نیم سال قبل او به فکر طلاق بیفتد:«مبینا می‌گفت از رفتار شوهرم خجالت می‌کشم و نمی‌توانم او را در جمع دوستان و خانواده ببرم.کم کم از رفتارهای خشن او نیز برای ما صحبت کرد و بالاخره ما بدون دریافت ریالی بابت مهریه مبینا به سختی توانستیم طلاق او را بگیریم.»
اما آزارهای شوهر مبینا حتی بعد از طلاق او نیز ادامه داشت:«شوهر سابق مبینا دست بردار نبود.همین عید امسال مبینا برای کار مالی در بانک بود که یک‌دفعه او پشت سرش ظاهر شده بود.با اصرار از مبینا خواسته بود برای چند دقیقه گفت‌وگو در ماشین او بنشیند. مبینا در ابتدا قبول نمی‌کرد اما بالاخره با اصرارهای او سوار ماشینش شده بود. 
همین که مبینا نشسته بود او گاز ماشین را گرفته و مبینا را به خارج شهر برده بود. دست و پا و دهان دخترم را با چسب بسته بود و گوشی او را گرفته بود. همراه خودش اسید هم آورده بود. به مبینا گفته بود اگر چیزی در گوشی‌ات پیدا کنم همین جا تو را با اسید می‌کشم. اما وقتی چیزی پیدا نکرد و متوجه شد مبینا حتی بعد از طلاق هم با کسی در ارتباط نیست به دست و پای او افتاده و با گریه از او عذرخواهی کرده بود.
وقتی مبینا به خانه آمد و موضوع را برای ما گفت من فورا با خانواده داماد سابق تماس گرفتم. حتی صبح روز بعد مبینا به کلانتری رفت تا از او شکایت کند اما خانواده‌اش مقابل خانه‌مان آمدند و دست نوشته دادند که شوهر سابق مبینا دیگر سر راهش سبز نمی‌شود. من هنوز هم این تعهد کتبی را دارم.»
روز گم شدن مبینا
پدر مبینا در ادامه می‌گوید:«آخرین روز مهر ماه بود که ساعت یک ظهر با دخترم حرف زدم.یک ساعت بعد موبایل او خاموش شد.دوربین‌های خانه را چک کردم و دیدم دخترم با ظاهری معمولی مثل همیشه از خانه بیرون رفت.ظاهرا آن روز شوهر سابقش به بهانه اینکه قصد مهاجرت دارد از او خواسته بود سر قرار برود.بعد از آن هم خودش از کشور گریخت.حدود دو هفته از دخترم بی‌خبر بودیم تا اینکه بقایای یک جسد سوخته در باغی متعلق به اقوام م.م پیدا شد.چند روزی هم طول کشید تا پزشکی قانونی تائید کرد که این جسد سوخته متعلق به دختر من است.»
هیچ کس نمی‌داند روز حادثه بین مبینا و شوهر سابقش چه گذشته که منجر به این جنایت شده است. این راز سر به مهر تنها در صورت دستگیری متهم به قتل فاش خواهد شد. دستگیری قاتل تنها خواسته خانواده مبیناست.


نظرات شما