عصر قم - اعتماد / فریبا بعد از سالها زندگی مشترک تصمیم به طلاق گرفته است. او از نظر خودش برای این جدایی دلایل قانعکنندهای دارد. فریبا برای اعتمادآنلاین از زندگیاش میگوید.
* چه مدت است ازدواج کردهای؟
ما 9 سال قبل ازدواج کردیم و حالا 6 ماه است که جدا هستیم.
* یعنی 6 ماه است متارکه کردهاید؟
نه. شوهرم زندانی است. من تازه متوجه شدهام خلافکار است.
بازار ![]()
* شوهرت چه خلافی میکند؟
او چند سال است که مواد توزیع میکند. وقتی بازداشت شد، فهمیدم.
* بیشتر توضیح بده چه میکرد و تو چطور متوجه شدی؟
شوهرم به من میگفت مسافرکشی میکند و هزینه زندگی را اینطور تامین میکند. من هم باور میکردم. گاهی چیزهایی میآورد و در خانه جاساز میکرد. میگفت دست نزنید مال مسافر است و جا مانده. من هم واقعاً باور میکردم. حتی اجازه نمیدادم پسرم نزدیکش شود. بعد از چند روز هم میبرد و میگفت مسافر زنگ زده جاماندهاش را خواسته. یک روز مامورها به خانه ریختند و زندگی مرا زیر و رو کردند و شوهرم را بازداشت کردند. آنها از جایی که شوهرم میگفت وسایل گمشده مسافران را نگه میدارد شیشه پیدا کردند. حتی مرا هم بازداشت کردند. بچهام آواره شده بود. خانه همسایه مانده بود تا اینکه پدر و مادرم او را به شهرستان پیش خودشان برده بودند. بچه آسیب دیده و حالا اصلاً از کنار من تکان نمیخورد.
* خانواده شوهرت خبر داشتند؟
چه میدانم؟ میگویند خبر نداشتند.
* شوهرت پولدار بود؟
ما همیشه تامین بودیم. ثروتمند نبودیم اما کم و کسری خاصی هم نداشتیم. اتفاقاً ماموری که مرا بازجویی میکرد گفت هیچوقت شک نکردی که یک مسافرکش چطور میتواند اینطور خوب زندگی کنید. اما من اصلاً به این موضوع فکر نکرده بودم.
* حالا چه شده که میخواهی طلاق بگیری؟
شوهرم 6 ماه است زندان است. وکیل هم گفته با توجه به موادی که از او گرفتهاند چند سال حبس دارد. من هم میخواهم بچهام آرام زندگی کند. طلاق میگیریم به خانه پدر و مادرم میروم و بچه را بزرگ میکنم.
* خانوادهات مخالفت نیستند؟
خیلی هم موافقاند. ما خانواده آبروداری هستیم