عصر قم - اعتماد / طناز زن جوانی است که برای طلاق اقدام کرده است.
او برای اعتمادآنلاین از دلایل این جدایی میگوید.
*چرا میخواهی طلاق بگیری؟
من اول فکر میکردم شوهرم با شغلی که دارد از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار است اما بعد متوجه شدم همین شغل او آسیب جدی به زندگی ما زده است و کمکم از هم دور شدیم.
*چطور با هم آشنا شدید؟
من و شوهرم چند سال قبل همکلاسی بودیم. بعد که دوره لیسانس تمام شد راهمان از هم جدا شد. او فوق لیسانس حقوق خواند و وکیل شد. من هم فوق لیسانس خواندم و وارد شرکتهای بزرگ تجاری شدم.
*هر دو شغل سطح بالایی دارید، چرا به بنبست رسیدهاید؟
شوهرم وکیل پروندههای زیادی است. او در واقع با پروندههایش ازدواج کرده است. هیچ وقتی برای من و تنها دخترمان نمیگذارد. هر بار که از او میخواهم حداقل هفتهای یک بار با ما بیرون بیاید، میگوید کار دارد. او خودش را خیلی درگیر کارش کرده است.
*شوهرت هم آمادگی طلاق داشت؟
بله. وقتی من پیشنهاد دادم گفت بیشتر فکر کن ولی اصرار کردم و قبول کرد.
*بچه چه میشود؟
من بزرگش میکنم.
*دخترت این جدایی را قبول کرده است؟
او اصلاً متوجه این جدایی نمیشود چون در حال حاضر هم بچه با من زندگی میکند و ما تنها هستیم. معنای پدر را نفهمیده است. او حتی در تمام هفت سالی که دخترمان به دنیا آمده یک بار هم بچه را به شهربازی یا سفر نبرده است.
*خانه را چه میکنی؟
من خانه اجاره کردهام. با دخترم آنجا زندگی خواهیم کرد.
بازار ![]()