عصر قم - اعتماد / مردی که مدعی است همسرش را به خاطر خیانت کشته، در جلسه دادگاه جزئیاتی از زندگی خصوصیاش و قتل را تشریح کرد.
یک سال قبل مردی با اورژانس تماس گرفت و گفت همسرش بدحال است. وقتی تکنسینهای اورژانس به محل رفتند در معاینه اولیه حال پریناز را وخیم اعلام کردند. او دچار ایست تنفسی شده بود. هرچند پریناز به بیمارستان منتقل شد اما احیا نشد و جان باخت.
بررسی روی بدن پریناز نشان میداد این زن به شدت مورد خشونت خانگی قرار گرفته و آثار جراحت و شکستگی روی بدنش مشهود است.
دو دختر پریناز به ماموران گفتند، درگیری مقتول با پدرشان بود. یکی از دختران مقتول گفت: «پدرم با مادرم درگیر شد. آنها همیشه با هم درگیری داشتند. پدرم، مادرم را کتک زد، البته این اتفاق صبح افتاد و حال مادرم بعدازظهر بد شد.»
وقتی سامان، شوهر پریناز، بازداشت شد به درگیری با همسرش اعتراف کرد و گفت: «آن روز با پریناز طبق معمول درگیر شدیم. از سال اول ازدواجمان او به من خیانت میکرد. حتی یک بار به من گفت که دختر اولمان از من نیست. این موضوع همیشه من را اذیت میکرد. چند بار مچش را گرفتم و حتی علیه کسی که همسرم را گول زده بود، شکایت کردم. بعد تصمیم گرفتم زنم را ببخشم و با هم زندگی کنیم ولی او به این کارهایش ادامه داد.»
متهم گفت: «روز حادثه صبح باز با هم درگیر شدیم. من صندلی را به سمت او پرت کردم و بعد که درگیری تمام شد. همگی خانه بودیم. زنم عصر گفت سرم درد میکند یک مسکن خورد و بعد بیهوش شد.»
با تکمیل تحقیقات و اعلام نظر پزشکی قانون مبنی بر اینکه علت فوت ضربات وارده بر سر و بدن بوده است، سامان به اتهام قتل عمدی همسرش از نظر دادسرا مجرم شناخته شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران رفت.
در جلسه رسیدگی که صبح امروز برگزار شد، با توجه به شکایت پدر مقتول و درخواست او برای قصاص، برادران مقتول نیز درخواست قصاص کردند.
وقتی نوبت به متهم رسید، او گفت: «من سالهای زیادی با پریناز زندگی کردم. همسرم از همان ابتدا پایبند زندگی نبود و حرفهایی میزد که واقعاً نمیشد در دادگاه گفت. همیشه من را تحقیر میکرد. مردان دیگر را با من مقایسه میکرد و خواستههای نامعقولی داشت.»
متهم گفت: «من پریناز را دوست داشتم. سالهای زیادی با هم بودیم. هر بار که خیانت میکرد، شکایت میکردم اما دوست نداشتم طلاقش بدهم، چون زنی بود که عاشقش بودم. ما بارها با هم درگیر شدیم در یکی از درگیریها حتی اسم مردانی را که با آنها رابطه داشت، نوشت اما بعد از اینکه آشتی کردیم من خودم آن کاغذ را پاره کردم. روز حادثه هم باز حرفهایی زد که سر آن جروبحث کردیم. صندلی را به سمت او پرت کردم و ضربه به او برخورد کرد اما حالش خوب بود. تا بعدازظهر همه چیز خوب بود. فقط میگفت سردرد دارد. بعد حالش بد شد.»
بعد از گفتههای متهم، وکیل مدافع او هم در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد. در پایان، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
بازار ![]()