چهارشنبه ۷ آبان ۱۴۰۴

اقتصادی

«دستبند پلیس» سکانس پایانی ۷ ماه زندگی مخفیانه گانگسترها در کوهستان بود

«دستبند پلیس» سکانس پایانی ۷ ماه زندگی مخفیانه گانگسترها در کوهستان بود
عصر قم - همشهری / چند روز پس از اعدام ۳سارق مسلح پایتخت معروف به گانگسترها، ۲عضو فراری این باند مخوف هنگام ورود به بندرعباس دستگیر شدند. اعضای این باند ۵نفر بودند که ...
  بزرگنمايي:

عصر قم - همشهری / چند روز پس از اعدام 3سارق مسلح پایتخت معروف به گانگسترها، 2عضو فراری این باند مخوف هنگام ورود به بندرعباس دستگیر شدند.
اعضای این باند 5نفر بودند که سرقت‌های ترسناک آنها از خانه‌های تهران در سال گذشته، جنجال زیادی به‌پا کرد. اعضای این باند با حمله به خانه‌ها، افرادی را که در منزل بودند با اسلحه تهدید می‌کردند، آنها را کتک می‌زدند و اموالشان را می‌دزدیدند. تا آنجا که تعدادی از کودکانی که شاهد این سرقت‌ها بودند مدت‌ها دچار مشکلات روحی و روانی شده بودند. در نهایت، با پیگیری ویژه پلیس و دستگاه قضایی 3عضو این باند دستگیر شدند و به 19سرقت مسلحانه اعتراف کردند. آنها به اتهام محاربه به اعدام محکوم شدند و حکم اعدام این 3 گانگستر حدود 2 هفته قبل اجرا شد. با این حال 2عضو دیگر باند همچنان فراری بودند و بررسی‌ها نشان می‌داد که آنها با همدستی زنی جوان سرقت‌هایشان را از سر گرفته‌اند. کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران در جریان بررسی‌ها متوجه شدند که سارقان برای ادامه سرقت‌هایشان راهی بندرعباس شده‌اند. آنها با اعزام به این شهر موفق شدند هر دو متهم را دستگیر کنند و تحقیقات از متهمان دستگیرشده ادامه دارد.
مخفی شدن در کوهستان
متهمان مدعی هستند که پس از دستگیری همدستانشان مدتی در کوهستان مخفی شده‌اند‌ و پس از آن سرقت‌هایشان را از سرگرفته‌اند‌.
*زندگی مخفیانه‌تان در کوهستان چقدر طول کشید؟
حدود 7ماه. زمانی که فهمیدیم همدستانمان دستگیر شده‌اند از ترس فراری شدیم. فیلم سرقت‌هایمان پخش شده بود و حتی نمی‌شد از کشور فرار کنیم. تنها جایی که به ذهنمان رسید کوهستان بود. از مرداد پارسال تا اواخر اسفند در کوهستان‌های یکی از استان‌های غربی کشور بودیم. شرایط سختی بود. شب‌ها هوا به‌شدت سرد می‌شد و ما بارها مرگ را مقابل چشمان خود دیدیم.
*چطور شکم‌تان را سیر می‌کردید؟
گاهی نامزدم برای ما غذا می‌آورد. البته کار او هم سخت و ریسک‌پذیر بود.
*چه شد که سرقت‌هایتان را از سر گرفتید؟
بعد از 7‌ماه زندگی پنهانی با تصور اینکه آب ها از آسیاب افتاده راهی بندرعباس شدیم و سرقت‌ها را آغاز و فکر کردیم چون بندرعباس از پایتخت دور است، کسی به ما مشکوک نخواهد شد. البته اشتباه‌مان این بود که شگردمان را تغییر ندادیم و همین باعث شد پلیس ما را شناسایی کند.
*سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادید؟
ماسک می‌زدیم تا چهره‌مان شناسایی نشود. در خیابان‌ها پرسه می‌زدیم و با دیدن خانه‌ای که به‌نظر لوکس و اعیانی می‌آمد آن را برای سرقت انتخاب می‌کردیم. گاهی نامزدم را هم با خودمان می‌بردیم تا پلیس به ما مشکوک نشود. اگر چراغ‌های خانه خاموش بود و صاحبخانه نبود با دیلم و انبر در ورودی را می‌شکستیم و وارد خانه می‌شدیم، ولی درصورتی که صاحبخانه حضور داشت، زنگ در را می‌زدیم و به بهانه‌ای صاحبخانه را ‌ مقابل در می‌کشاندیم و با تهدید چاقو وارد می‌شدیم و سرقت‌ را انجام می‌دادیم.
*خبر داشتید که همدستانتان‌ ‌اعدام شدند؟
در فضای مجازی خواندیم و به همین دلیل پس از اعدام آنها ‌تصمیم گرفتیم تا مدت‌ها سرقت نکنیم اما خبر نداشتیم که پلیس تهران ‌رد ما را در بندرعباس زده است.
*با اعضای باند چطور آشنا شدید؟
فامیل و همشهری بودیم. سردسته باند که حکمش اجرا شد فامیل دور ما بود.
بازار


نظرات شما