عصر قم - هفت صبح /
اوایل اردیبهشت ماه امسال رسیدگی به شکایت دختر جوانی به نام آرمیتا در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران کلید خورد.آرمیتا 24ساله در اولین اظهارات خود در ثبت شکایت با موضوع تجاوز گفت:«شب گذشته به همراه پسر جوانی که عاشق همدیگر شده بودیم به یک مهمانی رفته بودیم.
این پسر به نام شروین ادعا میکرد که قصد دارد از من خواستگاری کند و برای همین من به او اعتماد کردم و به خانه دوستش واقع در شهرک غرب رفتم. شروین قبلا هم یک بار دیگر من را به خانه دوستش به نام فرنود برده بود و بار قبل تولد خودم را آنجا گرفت و من را سورپرایز کرد. من فکرش را هم نمیکردم که این بار فاجعهای وحشتناک در انتظارم باشد.»
بازار ![]()
آرمیتا در ادامه گفت:«آن شب وقتی برای جمع کردن وسایلم و بازگشت به خانه به اتاق خواب رفتم ناگهان فرنود پشت سرم ظاهر شد و من را مورد تجاوز قرار داد. من جیغ میزدم و شروین را صدا میزدم اما او فقط در چارچوب ایستاد و من را در آن وضعیت نگاه میکرد. من بیاختیار جیغهای ممتد میکشیدم که یکدفعه شروین برای آرام کردن من شروع کرد به کتک زدنم. من از هر دوی آنها شکایت دارم.»
با ثبت این شکایت آرمیتا با دستور قضایی به کارشناسان پزشکی قانونی معرفی شد و آثار ضرب و جرح روی بدنش تائید شد. در ادامه دو متهم پرونده بازداشت شدند و بعد از تحقیقات ابتدایی با قرار وثیقه آزاد شدند تا روز محاکمه آنها فرا برسد.
در دادگاه
با گذشت چند ماه از شکایت آرمیتا و در حالی که روال قضایی و قانونی طی شد، متهمان پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه رسیدگی آرمیتا بار دیگر شکایت خود را شرح داد و این بار گفت:«من و شروین چند ماهی بود که با هم آشنا شده بودیم. شروین میگفت که پدر و مادرش مسن هستند و در زندگیاش، همصحبتی ندارد اما از وقتی من وارد زندگیاش شدهام شور و نشاط زندگیاش بیشتر شده است.
او به شدت به من ابراز عشق میکرد و من هم به او علاقه پیدا کرده بودم اما روزی که برای دومین بار به مهمانی خانه فرنود رفتیم متوجه شدم که او با نقشه قبلی با فرنود همدستی کرد تا به من تجاوز کنند. آن شب اکثر مهمانهای آن جمع قلیان کشیدند و مشروب مصرف کردند و آخر شب این اتفاق برای من افتاد.»
بعد از اینکه شاکی شکایت خود را از متهمان حاضر در پرونده در دادگاه مطرح کرد نوبت به شروین رسید که از خود دفاع کند و او در برابر اتهام وارد شده گفت:«اتهامم را قبول ندارم و هیچ نقشهای برای آزار و اذیت آرمیتا در کار نبود. من او را دوست داشتم و علاقه من به او واقعی بود.»
متهم در توضیح حادثه گفت:«من و فرنود به همراه اکیپ دوستانهمان سالها بود که با هم روابط صمیمانه داشتیم. سفر و گردش میرفتیم و مثل اعضای خانواده همدیگر شده بودیم. یک روز نامزد یکی از دوستانمان به من گفت که چرا تو همیشه تنها هستی و پیشنهاد داد با یکی از دوستانش به نام رها دوست شوم.
من هم قبول کردم و قرار شد یک قرار صرف شام در یکی از رستورانهای لاکچری شهرک غرب ترتیب دهد که به خانه هر دوی ما نزدیک بود. آن شب همگی با هم به رستوران رفتیم و رها با دوست صمیمی خودش یعنی آرمیتا به رستوران آمده بود. من با همان نگاه اول عاشق آرمیتا شدم.
چهره او مثل خاتونهای نقاشی کلاسیک بود و رفتارش واقعا دل فریب بود.آن شب وقتی شاممان را خوردیم به نامزد دوستم گفتم میخواهم حقیقتی را به تو بگویم و آن این است که من دلم میخواهد با آرمیتا وارد رابطه شوم چون او خیلی بیشتر از رها به دلم نشسته و احساسی به رها ندارم. بالاخره پیغام من به گوش آرمیتا رسید و ارتباط ما شروع شد اما از آن طرف رها برای من پیغام داد که چون غرورش را شکستم کار من را تلافی میکند و بلای بدی سرم میآورد.»
متهم ادامه داد:«ارتباط من و آرمیتا شروع شده بود و همه چیز داشت عالی پیش میرفت که شب حادثه فرا رسید.آن شب ما به خانه فرنود دعوت بودیم.فرنود خانه مجردی داشت و اغلب آخر هفتهها پاتوق من و دوستانم در خانه او بود. در حین مهمانی ما میگفتیم و میخندیدیم و من سر شوخی را با نامزد فرنود باز کردم که یکدفعه آرمیتا ناراحت شد. او با اخم به اتاق رفت که وسایلش را جمع کند و برود.
من دنبالش رفتم اما او شروع کرد به داد و فریاد. با صدای بلند جیغ میکشید و من که مست بودم و در حال خودم نبودم از این رفتارش عصبی شدم و او را کتک زدم. همان موقع فرنود وارد اتاق شد و سعی میکرد آرمیتا را آرام کند. میگفت صدایت به گوش مهمانها میرسد و از او میخواست که آبروریزی نکند.
حتی چند ثانیه دستش را روی دهان آرمیتا گذاشت تا او را آرام کند. من در همان حال یکدفعه چشمم افتاد به باربیکیو داخل تراس که روشن بود. وارد بالکن شدم که در آن داخل اتاق خواب بود. حدودا یک دقیقه به بهانه خاموش کردن باربیکیو داخل تراس ایستادم تا هوایی هم به سرم بخورد و حالم بهترشود.
یکدفعه دوباره صدای جیغ و داد آرمیتا را شنیدم و سریع از بالکن به اتاق خواب آمدم. دیدم که او جیغ میزد و میگفت فرنود میخواست به من تجاوز کند. من با شنیدن این حرف آرمیتا اینقدر خشمگین شدم که یک بار دیگر او را کتک زدم چون امکان نداشت فرنود چنین کاری کرده باشد. نامزد فرنود در آن جمع حضور داشت و از طرفی من کلا یک دقیقه در بالکن بودم.چطور ممکن است در آن مدت کم دوستم چنین کاری کرده باشد؟»
در این قسمت از محاکمه قاضی با قرائت پیامهایی که شروین بعد از روز حادثه برای آرمیتا فرستاده بود گفت:«تو در پیامهای پیدرپی که فردای روز حادثه برای شاکی فرستادی نوشته بودی: «آرمیتا من را ببخش. میدانم اتفاق بدی که برای تو افتاده هرگز از ذهنت پاک نمیشود اما من عاشقت هستم و از تو میخواهم به من فرصت جبران بدهی. باور کن من با فرنود دعوا کردم.کاش پایم میشکست و به این مهمانی نمیرفتیم. این اتفاق یکدفعه افتاد چون ما مست بودیم. حالا هم هرچه بگویی حق داری. فقط من را ببخش.»
شروین پاسخ داد:«من این حرفها را به آرمیتا زدم اما به خاطر اینکه او را کتک زده بودم از او معذرت خواهی کردم. فردای آن روز من به دفتر کار فرنود رفتم و از او پرسیدم حرفهای آرمیتا به چه علتی است؟ اما او بار دیگر به من یادآوری کرد که کلا یک دقیقه با آرمیتا تنها بوده و من قانع شدم.»
در این قسمت از صحبتهای شروین، آرمیتا گفت:«شروین درست میگوید که کل مدت زمان حضورش در بالکن یک دقیقه بود اما در همان مدت کم، فرنود که به خاطر مستی در حال خودش نبود به من تجاوز کرد. شروین در چارچوب در بالکن ایستاد و دید که دوستش چه کار کرد اما حالا دروغ میگوید.»
سپس نوبت به فرنود رسید که از خود دفاع کند و او گفت:«من اتهامم را قبول ندارم.آن شب شروین و آرمیتا مهمان من بودند اما به خاطر اینکه شروین با بقیه دخترها بگو بخند کرد،آرمیتا ناراحت شد و آنها دعوایشان شد.من متوجه شدم که آرمیتا قصد رفتن از مهمانی را دارد و به عنوان یک میزبان تصمیم گرفتم موضوع را حل کنم.
من برای دلداری دادن آرمیتا وارد اتاق شدم و دیدم روی تخت نشسته بود و گریه میکرد. بالای سرش رفتم و شانههایش را ماساژ دادم و هیچ اتفاق دیگری در اتاق نیفتاد.من فکر میکنم که آرمیتا قصد اخاذی از من را دارد.او بعد از ثبت شکایتش از من تقاضای 10میلیارد پول در قبال پس گرفتن شکایتش کرد.»
آرمیتا در واکنش به این حرف فرنود گفت:«قصد من تنبیه کردن فرنود بود به خاطر همین از او تقاضای پول کردم.»
سپس شروین گفت:«آرمیتا دختر خوب و سادهای بود.من فکر میکنم دوست صمیمی او رها؛ به خاطر کینهای که از من داشت به او گفت چنین شکایتی مطرح کند و تقاضای پول کند.آرمیتا این کارها را بلد نبود و شک ندارم کسی به او یاد داده است.»
آرمیتا بار دیگر گفت:«من قبلا شنیده بودم که در اکیپ دوستی شروین، پسرها با هم هماهنگ میکنند تا نامزد همدیگر را آزار دهند اما این حرفها را باور نمیکردم تا اینکه چنین حادثه تلخی برایم افتاد.»
قضات دادگاه بعد از پایان جلسه رسیدگی برای صدور رای وارد شور شدند و با در نظر گرفتن ادله و مستندات پرونده؛ فرنود به عنوان متهم ردیف اول به اتهام تجاوز به اعدام محکوم شد. همچنین شروین به اتهام معاونت در تجاوز به تحمل 10 سال حبس محکوم شد.