عصر قم - اعتماد / با دستگیری آپاچیسوار مسلحی که 6 سال قبل با همدستی چند تبعه افغانستانی، جنایت هولناکی را در جاده روستای سالارآباد مشهد رقم زده بود، کالبدشکافی از این ماجرای تگزاسی در پلیس آگاهی خراسان رضوی آغاز شد.
نیمه شب نهم اردیبهشت سال 1398 جوان 40 سالهای سوار بر پژو 405 نقرهای رنگ از مشهد به سوی روستای سالارآباد در جاده سرخس حرکت کرد اما ناگهان یک دستگاه پراید مسیر او را سد کرد؛ به گونهای که پس از برخورد دو خودرو، راننده پژو به سمت چپ جاده منحرف شد ولی در همین هنگام مهاجمان آپاچیسوار نیز از راه رسیدند و در یک چشم برهمزدن، لوله سلاح شکاری به سوی راننده پژو نشانه رفت و شلیکی تگزاسی در سیاهی شب، سکوت جاده را شکست.
مهاجمان مسلح در حالی در خودروی پژو را گشودند و راننده زخمی را هدف 20 ضربه چاقو نیز قرار دادند که راننده 40ساله پژو نتوانست از سلاح جنگی که به همراه داشت، استفاده کند! طولی نکشید که عاملان جنایت تگزاسی، راننده خونآلود را رها کردند و از صحنه حادثه گریختند. دقایقی بعد رانندگان عبوری با دیدن پیکر غرق در خون راننده پژو 405 بلافاصله با عوامل انتظامی تماس گرفتند و بدین ترتیب ماجرای این جنایت تکاندهنده به قاضی کاظم میرزایی(قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) اعلام شد. با حضور شبانه مقام قضایی در صحنه جنایت، تحقیقات گستردهای آغاز و مشخص شد که جنایت مذکور به خاطر اختلافات قبلی و کینهای عمیق رخ داده است.
قاضی میرزایی که براساس تجربه قضایی خود فرضیه روابط نامتعارف را با توجه به نوع جنایت محتمل میدانست، دستورهای تخصصی برای بررسی دقیق این فرضیه جنایی را صادر کرد و اینگونه بود که گروهی از کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی تحقیقات ویژهای را آغاز کردند. در همین حال یک قبضه سلاح کلت جنگی نیز به همراه چند گلوله از داخل خودرو کشف و هویت مقتول به نام «یوسف» نیز مشخص شد.
در حالی که بررسیهای شبانه قاضی وقت شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به روز بعد گره خورده بود، سرنخهایی از اختلافات قبلی مقتول و جوانی به نام «نوراحمد» به دست آمد. از سوی دیگر ادامه تحقیقات بیانگر آن بود که جوان پژوسوار طبق ادعای اطرافیانش از طریق مسافرکشی امرارمعاش میکرد و متاهل بود اما زمانی که کارآگاهان به سراغ «نوراحمد» رفتند، او به مکان نامعلومی گریخته بود. طولی نکشید که مشخص شد همدستان وی نیز به افغانستان گریختهاند.
در همین حال تحقیقات پلیسی با دستورهای مقام قضایی ادامه داشت که قاضی دکتر کاظم میرزایی به سمت معاون رئیس کل دادگستری خراسان رضوی منصوب شد اما بررسیهای تخصصی قضایی همچنان توسط قضات باتجربه دیگری ادامه یافت تا این که بالاخره سرنخهایی از زندگی مخفیانه متهم به قتل در بولوار توس مشهد به دست آمد. در این شرایط رصدهای اطلاعاتی گسترده شد و مخفیگاه عامل جنایت تگزاسی زیرچتر کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی قرارگرفت. خیلی زود گروهی از کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ کارآگاه نبیالله مرادی(رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) ماموریت یافتند تا با تدابیر امنیتی و پلیسی، برای دستگیری متهم فراری اقدام کنند. بنابراین گروه عملیاتی پلیس با هدایت سرهنگ محمد همتی (رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی) به سوی توس 74 حرکت کردند و چهارشنبه گذشته، مخفیگاه متهم فراری را در حالی به محاصره درآوردند که اطمینان داشتند، متهم در منزل مذکور حضور دارد و به همراه اعضای خانوادهاش به زندگی مخفیانه ادامه میدهد.
در همین حال کارآگاهان با هماهنگی و کسب مجوز قضایی از قاضی وحید خاکشور (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) در یک عملیات ضربتی وارد عمل شدند و متهم 46 ساله را به دام انداختند. با توجه به اهمیت این عملیات و تدابیر خاصی که برای دستگیری عامل جنایت مسلحانه اندیشیده شده بود، کارآگاهان در چندلایه عملیاتی، متهم را به پلیس آگاهی انتقال دادند و بدین ترتیب بازجوییهای فنی از وی با دستور قاضی شعبه 258 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد توسط سرگرد جواد نوری(افسرپرونده) آغاز شد.
متهم که دیگر چارهای جز بیان حقیقت نداشت، در اعترافات تلخی گفت: زمزمههایی از ارتباط سیاه یوسف (مقتول) با یکی از نزدیکانم در میان اطرافیان پیچیده بود، به همین خاطر چندبار به او تذکر دادم ولی او نه تنها اهمیتی نداد بلکه یک قبضه سلاح کلت کمری هم تهیه کرد و مدام با خودش راه میبرد که ما را بترساند. من هم که نمیتوانستم این موضوع را تحمل کنم، شب حادثه خودروی او را در جاده سالارآباد تعقیب کردم. آن شب 3نفر از اتباع افغانستانی هم با من همراه شدند که دو نفر از آنان سوار بر پراید بودند و من و یک افغانستانی دیگر سوار بر آپاچی او را تعقیب کردیم تا این که در نزدیکی روستای سالارآباد، پراید ما جلوی پژوی یوسف پیچید و پس از تصادف، خودروی پژو در حاشیه جاده متوقف شد که من بلافاصله از موتور پیاده شدم و ابتدا لوله سلاح شکاری را روی شیشه گذاشتم و شلیک کردم.
بازار ![]()
وقتی او به سمت شاگرد افتاد، در را باز کردم و با چاقو به جانش افتادم که فکر کنم حدود 20 ضربه زدم. بعد هم به سیستان و بلوچستان گریختم و حدود 2سال درآن جا زندگی کردم. بعد هم وقتی آبها از آسیاب افتاد دوباره به مشهد آمدم و در بولوار توس منزلی را اجاره کردم.
تحقیقات بیشتر درباره ادعاهای متهم در حالی با دستور قاضی ویژه قتل عمدمشهد ادامه دارد که هنوز سلاح شکاری مورد استفاده در این جنایت تگزاسی کشف نشده است.