سومین جلسه رسیدگی به قتل پسر جوان با سم مار؛ عموی مقتول ادعای بیگناهی کرد
اجتماعی
بزرگنمايي:
عصر قم - اعتماد / سومین جلسه رسیدگی به قتل پسر جوانی که با سم مار افعی کشته شده است، با حضور عموی متهم به اتهام تسهیلگری در قتل برگزار شد و متهم همه اتهامات وارده را انکار کرد.
در جلسه اول و دوم این پرونده، کیفرخواست علیه پنج متهم خوانده شد و اولیای دم درخواست قصاص قاتل را مطرح کردند. آنها برای متهمان دیگر هم اشد مجازات را خواستند.
بازار ![]()
سپس چهار متهم پرونده از جمله سامان، متهم اصلی، در جایگاه قرار گرفتند و از خود دفاع کردند. آنها درباره قتل مهرداد گفتند طراح این قتل عموی مهرداد بود و آنها ذینفع نبودند. سامان، متهم اصلی قتل، گفت: به من گفته بودند میخواهد مهرداد را اذیت کند. من هم فکر کردم اگر با سم مار افعی پلنگی مهرداد را مسموم کنم، او نمیمیرد و فقط چند روزی تب میکند. اصلاً نمیخواستم او را بکشم. چون مادرم بیمار بود و من پولی نداشتم قبول کردم این کار را بکنم و در ازای آن پول دریافت کردم.
این در حالیست که خانواده مقتول معتقدند عموی مهرداد برای گرفتن انتقام بابت سیلیای که مقتول به او زده بود چنین نقشهای را طراحی کرده است.
در جلسه دوم نیز متهمان و وکلای آنها صحبت کردند و برخی از آنها عمو را طراح اصلی مرگ مهرداد معرفی کردند.
در ابتدای جلسه سوم، وکیلی خود را به دادگاه معرفی کرد و گفت میخواهد وکالت سامان را قبول کند. این در حالیست که سامان سه وکیل دارد. در این هنگام قاضی گفت: با توجه به اینکه متهم سه وکیل دارد، امکان حضور وکیل چهارم نیست، مگر اینکه بخواهد یکی از وکلا را عزل کند.
قاضی خطاب به متهم گفت: در طول دفاعیات مطرح کردی که پول نداشتی و به خاطر بیماری مادرت و بیپولی دست به قتل زدهای. حالا چطور چهار وکیل استخدام میکنی؟ آیا نباید این مساله را برای دادگاه روشن کنی؟
متهم سکوت کرد و جوابی نداد.
سپس عموی مقتول در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من هیچ اتهامی را قبول نمیکنم. پس از این حادثه 120 روز در بازداشت بودم. اصلاً هم نمیدانستم این افراد چنین نقشهای میکشند و به کسی هم پول ندادم. من تحت فشار شدیدی بودم اما گناهی نداشتم.
قاضی گفت: روز قبل از حادثه تو به راکب موتوری که سامان را به محل حضور مهرداد برد، 26 بار زنگ زدهای. چرا؟
متهم گفت: من میخواستم به خیابان شوش بروم و خریدی انجام بدهم. میخواستم او مرا با موتور ببرد.
قاضی: تعداد زیادی موتور در منطقه کاری تو هست، چرا حتماً باید این فرد تو را میبرد؟
متهم جواب خاصی نداد.
این سوال دوباره از متهمی که راکب موتور بود پرسیده شد و او گفت: هوشنگ، عموی مقتول، آن روز 26 بار با من تماس گرفت که مساله را هماهنگ کند.
سپس سعید، متهم ردیف دوم، خطاب به قضات گفت: هوشنگ یک ماشین پرشیا به من داده بود و همیشه من کارهایش را انجام میدادم اما به من زنگ نزد.
هوشنگ در این هنگام جوابی نداد.
قاضی به هوشنگ گفت: تو بعد از ضربه زدن سامان به برادرزادهات، به سعید پول دادی که آن را به سامان برساند. اگر میگویی در جریان نبودی، چرا این پول را دادی؟
متهم گفت: قبول ندارم. من پولی ندادم و نمیدانم این پول را از کجا آورده است.
قاضی گفت: ردزنی موبایل تو و سعید نشان میدهد هر دو در آن ساعت در دفتر تو بودید. پس چطور میگویی در جریان نیستی. ضمن اینکه توضیح بده چرا وقتی سعید فرار کرد و به ترکیه رفت، تو هم دنبال او رفتی؟ اگر تو نقشی در این ماجرا نداشتی، چرا سعی میکردی او را قانع کنی که برگردد؟
متهم گفت: من در آن زمان برای وارد کردن چمدان به ترکیه رفته بودم و اصلاً پیگیر سعید نبودم.
قاضی گفت: اما چمدانی هم وارد نکردی. وکلای تو برای چه به سعید زنگ زدند و از او خواستند که پول بگیرد و همه چیز را هم گردن بگیرد؟ صدای ضبط شده هم موجود است.
متهم گفت: این مساله به من ربطی ندارد و آنها خودسر زنگ زدهاند. من چیزی در این باره نمیدانم.
سپس نماینده دادستان به ابهامات و سوالاتی که شده بود جواب داد و سومین جلسه نیز به پایان رسید و قضات برای تصمیمگیری درباره سرنوشت پرونده وارد شور شدند.
-
سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۶:۱۵
-
۵ بازديد
-

-
عصر قم
لینک کوتاه:
https://www.asreqom.ir/Fa/News/734764/