سکانس دوم جنایت با سم مار!
اقتصادی
بزرگنمايي:
عصر قم - جام جم / دومین جلسه رسیدگی به اتهام متهمان پرونده قتل پسر جوان با سم مار در شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. در این جلسه دو نفر دیگر از متهمان از خود دفاع کردند اما نوبت به دفاعیات عموی متهم نرسید.
در این پرونده پنج مرد متهم هستند از سوی عموی مقتول برای کشتن پسر جوان اجیر شده بودند؛ ادعایی که از سوی عموی پسر جوان رد شده است. براساس کیفرخواست، یکی از متهمان که جوان 27 سالهای است، آبان سال گذشته از پشتسر سمی را به محمدرضا تزریق کرد و باعث مرگ او شد. چهار متهم دیگر هم با اتهام معاونت در قتل روبهرو شدند. در این جنایت یکی از آنها بابک راکب موتورسیکلت، میثم مباشر عموی مقتول، سعید زاغزن و احمد عموی مقتول نقش سردستگی داشتند.
در جلسه روز یکشنبه، کیفرخواست توسط نماینده دادستان قرائت و سپس اولیایدم درخواست قصاص کردند. امیر متهم ردیف اول هم در دفاعیاتش گفت: من 2000 دلار گرفتم تا از محمدرضا زهرچشم بگیرم. به همین خاطر سم مار افعی پلنگی را با آبنمک رقیق کرده و مقدار کمی از آن را به محمدرضا تزریق کردم که سم کشنده نبود. سپس میثم در جایگاه ایستاد و گفت: من فقط احمد و امیر را با هم آشنا کردم. قراری بر قتل نبود. روز حادثه با دستور احمد پاکت دلار را برای امیر بردم و فردای آن روز متوجه مرگ محمدرضا شدم؛ به خاطر ترسی که از احمد داشتم به ترکیه رفتم و وقتی فهمیدم برای من اعلان قرمز صادر شده به عراق رفته و از آنجا به ایران برگشتم.
دیروز دومین جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد که در آن به اتهامات بابک و سعید رسیدگی شد. بابک که در ماجرا نقش راکب موتور را داشت، در اظهاراتش گفت: احمد از من خواسته بود، امیر را هرجا میخواهد ببرم. حدود یک هفتهای در محلههای مختلف مثل پارکشهر، بریانک، نواب و پارک دانشجو چرخاندم اما از نقشهاش خبر نداشتم. روز آخر احمد جلسهای گذاشت و من وقتی چاقو را دیدم، گفتم اگر قرار است با چاقو کسی را بزنید من نیستم که امیر گفت با چاقو کاری ندارد. بعد من از دفتر احمد بیرون آمدم و احمد و امیر 20 دقیقهای صحبت کردند. وقتی امیر آمد دوباره در خیابان چرخیدیم تا اینکه با دیدن موتور زرد رنگی به من گفت به آن نزدیک شوم. نزدیک که شدم موتور کمی تکان خورد و نفهمیدم چه شده است. بعد از چند روز احمد زنگ زد و گفت به شیراز بروم که در آنجا امیر را دیدم و فهمیدم پسر جوان مرده است. در ادامه درباره سرعت موتورسیکلت در زمان ضربه پرسیده شد که بابک مدعی شد، حدود 40 کیلومتر سرعت داشته است.
رئیس دادگاه از او پرسید: اگر از ماجرا بیخبر بودی چرا پلاک موتور و صورت خودت را پوشاندی که متهم در پاسخ مدعی شد؛ خیلی وقت بود روی پلاک قاب مشکی نصب کرده بودم. ربطی به این ماجرا نداشت. به خاطر آلودگی هوای تهران همیشه ماسک میزنم، صورتم را
نپوشانده بودم. متهم در پاسخ به پرسشی درباره مخفیکردن موتورسیکلت در پارکینگ گفت: این موتور به نام مادرم بود و خیلی روی آن حساس بودم. موتور دیگری داشتم که با آن تردد میکردم. در ادامه سعید در جایگاه ایستاد و در دفاع از اتهامش گفت: من اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم. من نوازنده هستم و امیر از من خواست
چند روزی در مقابل مغازه پسر جوان نوازندگی کنم و اگر موتور زردی دیدم به او خبر دهم. از دوشنبه تا پنجشنبه موتور را ندیدم و روز جمعه با دیدن آن به امیر زنگ زدم. خبر نداشتم چه کاری دارد.
رئیس دادگاه پرسید: چرا بعد از این ماجرا به شیراز رفتی؟
سعید گفت: به دیدن یکی از بستگانم در نورآباد رفته بود و امیر هم به شیراز آمد. او درباره آموزش به امیر درباره اثر کردن سم هم گفت: بعد از این ماجرا امیر از من درباره اثر سم مار پرسید. به خاطر اینکه سال 94 در یک سازمان امدادی فعالیت میکردم اطلاعاتی در این باره داشتم و به او گفتم. من هیچ وقت در کوله امیر ماری ندیدم.
پس از دفاعیات این دو متهم و وکلای آنها، قضات ختم این جلسه را اعلام کرده و رسیدگی به اتهامات احمد به جلسه بعد موکول شد.
بازار ![]()
-
سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۲:۳۵
-
۷ بازديد
-

-
عصر قم
لینک کوتاه:
https://www.asreqom.ir/Fa/News/734678/