قلب شکسته مادری در فراق فرزند: روایت خواب مادر شهید رئیسی و ناگفتههایی از زندگی آیتالله
گفتگو
بزرگنمايي:
عصر قم - به گزارش خبرنگار سیاسی ایونا به نقل از اعتماد آنلاین,خبرگزاری فارس به دیدار مادر شهید ابراهیم رئیسی رفته و با مادر او گفتوگو کرده است.
در بخشی از این مطلب آمده است:
از او در مورد شهید می پرسیم و خصوصیات رفتاریاش. اشک در چشمان مادر حلقه زده سکوتی کوتاه، اما سنگین، همه فضا را پر کرد.

به آرامی می گوید: ابراهیم همیشه قرآن میخواند.
همیشه حواسش به درس و مسئولیتهایش بود؛ پیش از خروج از منزل، زیارت آل یاسین، عاشورا، ندبه و امینالله میخواند. نفسی عمیق می کشد و ادامه می دهد؛ هر چقدر در موقعیتهای اجتماعی بالاتری قرار میگرفت، فروتنیاش بیشتر میشد. غرور نداشت، اهل تکبر نبود. حتی در سفرهای کاری، ترجیح میداد تنها و بدون تشریفات برود و وقتش را صرف انجام وظیفه کند.
در انتهای صحبت هایش بغضش شکسته شد و گفت: تنها یکبار خواب پسرم را دیدم، آن هم خیلی کوتاه. این یک سالی که از شهادت ابراهیم گذشته، برای من مثل 10 سال بوده است؛ هنوز هم منتظرم در خانه باز شود و با لبخند همیشگیاش وارد شود. دعا کنید به خوابم بیاید. دیدار پس از عروج: روایتی از خواب مادر شهید رئیسی پس از یک سال فراق
به گزارش ایونا نیوز از خبرگزاری فارس، در فضایی آکنده از اندوه و دلتنگی، خبرنگاران به دیدار مادر گرامی شهید آیتالله دکتر سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور فقید ایران، شتافتند تا از نزدیک پای صحبتهای این بانوی صبور بنشینند. این دیدار فرصتی بود تا گوشهای از ویژگیهای شخصیتی و منش رفتاری آن شهید بزرگوار از زبان نزدیکترین فرد زندگیاش، یعنی مادر، بازگو شود. مادری که با وجود گذشت یک سال از شهادت فرزند، همچنان ردای ماتم بر تن دارد و هر لحظه با یاد و خاطره او روزگار سپری میکند. اشکها و سکوت، روایتی از یک عمر خاطره
هنگامی که صحبت از شهید رئیسی و خصوصیات اخلاقی و رفتاری ایشان به میان آمد، بغض، گلوی مادر را فشرد و اشک در چشمانش حلقه زد. سکوتی کوتاه، اما سرشار از ناگفتهها و خاطرات تلخ و شیرین، فضای اتاق را پر کرد. این سکوت، خود گویاتر از هر کلامی، عمق داغی را نشان میداد که بر سینه این مادر سنگینی میکند؛ داغ فرزندی که نه تنها رئیس جمهور یک ملت، بلکه پاره تن او بود. انس با قرآن و ادعیه، زادراه همیشگی
مادر با صدایی لرزان و چشمانی که نم اشک، یاد فرزند را در آنها زنده میکرد، از ویژگیهای بارز او سخن گفت. «ابراهیم همیشه با قرآن مأنوس بود.» این جمله کوتاه، دریچهای به دنیای درونی مردی میگشاید که مناجات و راز و نیاز، بخش جداییناپذیر زندگیاش بود. پیش از آنکه گام از خانه بیرون نهد، نوای زیارت آل یاسین، زیارت عاشورا، دعای ندبه و زیارت امینالله در فضای خانه میپیچید؛ گویی با هر کلام، روح خود را برای رویارویی با مسئولیتهای سنگین آن روز آماده میکرد و از این چشمههای معنویت، برای پیمودن مسیر خدمت، توشه برمیداشت. این پایبندی به مستحبات و ارتباط قلبی با ذات اقدس الهی، نشان از عمق باور و ایمان او داشت؛ ایمانی که در تمام مراحل زندگی، از دوران طلبگی تا عالیترین جایگاه اجرایی کشور، راهنمای عمل او بود. به گفته مادر، توجه دائمی به درس و مسئولیتهای محوله نیز از دیگر خصوصیات برجسته ایشان بود که ریشه در همین تعهد و تقوای درونی داشت. فروتنی، اوج بندگی در مدارج قدرت
نکته قابل تأمل دیگری که مادر با تأکید بر آن اشاره کرد، فروتنی و تواضع مثالزدنی فرزندش بود. «هر چقدر در موقعیتهای اجتماعی بالاتری قرار میگرفت، فروتنیاش بیشتر میشد.» این گفته، تصویری از شخصیتی را ترسیم میکند که در اوج قدرت، هرگز اسیر وسوسههای غرور و تکبر نشد. او از تجملات و تشریفات مرسوم در میان برخی مسئولان دوری میگزید و حتی در سفرهای کاری، ترجیح میداد سادگی را حفظ کند، تنها و بدون هیئتهای همراه پر تعداد سفر کند تا تمام تمرکز و وقتش معطوف به انجام وظیفه و خدمت به مردم باشد. این سیره عملی، نه تنها نشانی از درک عمیق او از مفهوم مسئولیت و امانتداری بود، بلکه او را به مردم نزدیکتر میکرد و نشان میداد که جایگاه و مقام، نتوانسته است ذرهای از خضوع و مردمداری او بکاهد. این ویژگی کمیاب در دنیای سیاست، یادآور منش اولیای الهی و بزرگان دین است که همواره خود را خادم ملت میدانستند. یک سال فراق، ده سال دلتنگی و رویایی کوتاه
در انتهای این گفتگوی سرشار از احساس، بغض مادر شکست و قطرات اشک، بیاختیار بر گونههایش جاری شد. او از سنگینی بار فراق سخن گفت: «تنها یکبار خواب پسرم را دیدم، آن هم خیلی کوتاه. این یک سالی که از شهادت ابراهیم گذشته، برای من مثل 10 سال بوده است.» این کلمات، عمق درد و رنج مادری را به تصویر میکشد که هر روز و هر شب، جای خالی فرزندش را احساس میکند. گذر زمان نه تنها از شدت این داغ نکاسته، بلکه گویی هر لحظه آن را تازهتر کرده است. انتظار بازگشت فرزند، حتی پس از شهادت، نشان از پیوند عمیق و ناگسستنی مادر و فرزندی دارد. «هنوز هم منتظرم در خانه باز شود و با لبخند همیشگیاش وارد شود.» این امید معصومانه و این انتظار جانکاه، گواهی بر عشق بیپایان مادری است که حتی واقعیت تلخ فقدان نیز نمیتواند آن را کمرنگ کند.
رویای کوتاهی که مادر از فرزند شهیدش دیده، شاید مرهمی کوچک بر زخم عمیق قلب او بوده است، اما عطش دیدار را بیشتر کرده. از همین رو، با لحنی ملتمسانه از همگان خواست: «دعا کنید به خوابم بیاید...» این درخواست ساده، بیانگر نهایت دلتنگی و نیاز روحی یک مادر به ارتباطی دوباره، هرچند در عالم رویا، با فرزند دلبندش است. این آرزو، آرزوی تمام مادرانی است که فرزندان خود را در راه آرمانهای والا تقدیم کردهاند و تنها تسکینشان، یاد و خاطره آن عزیزان و امید به دیداری دوباره در سرای باقی یا حتی در عالم خواب است. میراثی از ایمان و خدمت
خاطراتی که مادر شهید آیتالله رئیسی از فرزندش بازگو میکند، تصویری از یک شخصیت چندبعدی ارائه میدهد: فردی عمیقاً مذهبی و متعهد به مبانی دینی، مدیری مسئولیتپذیر و دقیق، و انسانی فروتن و مردمدار. این ویژگیها، که از زبان صادقانه و بیریای یک مادر بیان میشود، به درک بهتر شخصیت ایشان کمک شایانی میکند و نشان میدهد که چگونه ایمان و اخلاص میتواند در تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی یک انسان تجلی یابد و او را به الگویی برای دیگران بدل سازد. یاد و خاطره این شهید بزرگوار و تمامی شهدای راه خدمت، همواره در تاریخ این مرز و بوم جاودان خواهد ماند و راهشان پر رهرو باد.
-
چهارشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۲:۱۷
-
۶ بازديد
-

-
عصر قم
لینک کوتاه:
https://www.asreqom.ir/Fa/News/732432/