عصر قم

آخرين مطالب

آتشی که خانواده ای را سوزاند؛ عشق مجازی تا خودسوزی در لباس عروسی! اقتصادی

آتشی که خانواده ای را سوزاند؛  عشق مجازی تا خودسوزی در لباس عروسی!
  بزرگنمايي:

عصر قم - خراسان / چهره رنجورش از تلخکامی های روزگار حکایت داشت. گویی کوهی از غم را به دوش می کشد. با آن که بیشتر از 50 بهار از عمرش نگذشته بود اما روزهای وحشتناکی را می گذراند.
او که در یکی از روستاهای اطراف مشهد به دنیا آمده بود با بیان این که عشق مجازی دخترم، خانواده ای را به آتش کشید، قصه تلخ زندگی اش را به سال ها قبل گره زد و گفت: تا کلاس سوم ابتدایی بیشتر درس نخواندم چرا که تحصیل دخترها در آن زمان مرسوم نبود.پدرم نیز روی زمینی که از پدر بزرگم به ارث رسیده بود، کشاورزی می کرد. مادرم هم برای خودش یک زمین کشاورزی دیگر داشت که از پدرم هدیه گرفته بود ولی محصولات کشاورزی مادرم خیلی زود به فروش می رفت. در آن سال ها اهالی روستا اعتقاد داشتند مادرم «جن زده» و به قول آن ها «آل زده» شده است! 
خلاصه من که پنجمین فرزند خانواده بودم در 11سالگی با پسرخاله‌ام ازدواج کردم. قیصر سنگ کار ساختمانی بود و از نظرمالی مشکلی نداشتم تا این که من بعد از تولد سومین فرزندم دیگر نمی توانستم فرزندی به دنیا بیاورم یعنی همه فرزندانم سقط می شدند. زمانی که به شدت ناامید شده بودم«خورشید» را به دنیا آوردم و او زنده ماند. خیلی خوشحال بودم. او دختری زیبا و شیرین زبان بود به طوری که زندگی ما را دگرگون کرد. هر روز که می گذشت برزیبایی چهره دخترم افزوده می شد .او واقعا یک خورشید درخشان بود و بر دل ها جا می گرفت. از همان 9سالگی خواستگاران زیادی داشت. از افراد غریبه گرفته تا اهالی روستا، مدام از دخترم خواستگاری می کردند ،اما خورشید به هیچ وجه راضی به ازدواج نمی شد.او معتقد بود باید درس بخواند تا پزشک شود. ما هم دیگر ماجرای ازدواج او را جدی نگرفتیم تا این که در سن 15سالگی وقتی پدرش یک گوشی هوشمند برایش خرید،تازه فهمیدیم که او در شبکه اجتماعی«لاین» با پسری که ساکن آلمان است آشنا شده و با او ارتباط دارد. حالا دیگر «خورشید»آن دختر سابق نبود.درس هایش به شدت ضعیف شد و در خودش فرو رفت. او دیگر حتی در امور خانه داری هم به من کمک نمی کرد. تصور من هم این بود که این روزهای عاشقی زودگذر است و به محض این که کمی بزرگ تر شود خودش به خوبی می‌فهمد که این عاشقی ها فقط یک هیجانات روانی و هوس های زودگذر ناشی از بلوغ است. 
خلاصه یک سال از این آشنایی و رفتارهای عجیب دخترم می گذشت که «صالح» به خواستگاری اش آمد ،اما در همان برخورد اولیه، تفاوت های فرهنگی و اجتماعی ما کاملا آشکار بود و به همین خاطر پدر خورشید با این ازدواج مخالفت کرد ام «خورشید» اصرار به ازدواج داشت و مدعی بود که «صالح» را دوست دارد و می خواهد با او به آلمان برود! ما هم که می دانستیم این ها فقط به خاطر هیجانات روحی و تبلیغات واهی درباره خارج از کشور است، پای حرف خودمان ایستادیم و به خانواده «صالح» پاسخ منفی دادیم. از آن روز به بعد دیگر هیچ کس خنده «خورشید» را ندید. 
مدتی بعد «صالح» به دخترم پیشنهاد فرار داده و از او خواسته بود تا مدارک هویتی اش را بردارد و با هم به آلمان بروند! آن شب «خورشید» پنهانی از خانه فرار کرد و به محل قرار با «صالح»رفته بود که یکی از بستگانمان به طور اتفاقی آن ها را دید و به شوهرم خبر داد. «قنبر»هم بلافاصله با موتورسیکلت به مسافرخانه رفت و دخترم را با کتک کاری و سر و صدا به خانه بازگرداند. 
از آن روز به بعد وقتی ماجرای فرار دخترم درمیان اهالی پیچید هرکس تهمتی می زد وحرف های نامربوطی برزبانشان جاری می شد. کار به جایی رسید که «قنبر» گوشی دخترم را گرفت و چند بار او را کتک زد. این درحالی بود که تا آن زمان «خورشید» جز نوازش و عشق پدرش چیزی ندیده بود. چندماه بعد از این ماجرا، خورشید ادعا کرد که «صالح» ازدواج کرده است و این گونه خیال ما راحت شد .احساس می کردیم آن عشق هیجانی دوران نوجوانی از سر خورشید افتاده است ولی او هر روز بیشتر در خودش فرو می رفت و حتی درس و مدرسه را هم رها کرد. در این شرایط بود که پسربزرگم عاشق دختر خاله اش شد و از سوی دیگر هم پسرخواهرم به خورشید عشق می ورزید اما خورشید «غلام»را دوست نداشت و به این ازدواج راضی نبود. من و خواهرم خیلی با خورشید صحبت کردیم ولی نشد!
خواهرم که اوضاع را این گونه دید، او هم با ازدواج دخترش با پسرم «ابراهیم» مخالفت کرد. کار به جایی رسید که «ابراهیم» مقابل خواهرش زانو می زد و التماس می کرد تا با «غلام» ازدواج کند که او هم به عشقش برسد! با این رفتارها والتماس ها، بالاخره خورشید رضایت داد و با غلام ازدواج کرد. ابراهیم و سمیرا هم پای سفره عقد نشستند اما در طول یک سال دوران نامزدی حتی یک بار هم خورشید با غلام صحبت نکرد و او را به اتاقش راه نداد. در این وضعیت بزرگ‌ترها معتقد بودند که اگر زندگی مشترک خودشان را آغاز کنند به یکدیگر علاقه مند می شوند و این روزها به پایان می رسد. این بود که با خانواده خواهرم توافق کردیم و عروسی هر دو فرزندمان را با هم گرفتیم.
دو عروس و دو داماد در یک شب وارد جشن ازدواج شدند اما آن شب «خورشید» به شدت ناراحت بود و مدام گریه می کرد.
خلاصه بعد از برگزاری جشن عروسی، خورشید و غلام به خانه خودشان رفتند اما من دلشوره عجیبی داشتم . قراربود روز بعد مجلس «پاتختی» بگیریم اما هنوز هوا گرگ و میش بود که ناگهان «غلام» وحشت زده و سراسیمه به خانه آمد و فریاد زد «خورشید» را به بیمارستان بردند! با اضطراب و نگرانی خودمان را به بیمارستان امام رضا(ع) مشهد رساندیم. آن جا بود که فهمیدیم «خورشید» به بهانه سرویس بهداشتی بیرون از خانه رفته و با همان لباس عروس، خود را با ریختن بنزین به آتش کشیده است. 
«غلام»که متوجه تاخیر عروس می شود به داخل حیاط می رود و با دیدن شعله های آتش، وحشت زده ، ظرف آب را روی خورشید می ریزد اما به خاطر وجود بنزین آتش شعله ور می شود و این گونه خورشید تا زمان رسیدن اورژانس در شعله های آتش می سوزد!
دخترم چند روز در بخش سوختگی بیمارستان بستری بود ولی بعد به دلیل عوارض شدید جان خود را از دست داد. از سوی دیگر «غلام» که با صحنه سوختن عشقش در شعله های آتش روبه رو شده بود مدتی بعد دچار بیماری روانی شد و هم اکنون در بیمارستان روان پزشکی ابن سینا بستری است. از طرف دیگر شوهرم نیز مدتی بعد دچار سکته شد و اکنون فقط زندگی نباتی دارد. ابراهیم و سمیرا هم به خاطر همین مشکلات از یکدیگر جدا شدند و دو فرزند آن ها نیز اکنون با ما زندگی می کنند.
خلاصه این عشق مجازی، یک خانواده را به آتش کشید.اما ای کاش ...
بازار

لینک کوتاه:
https://www.asreqom.ir/Fa/News/731853/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

رونمایی از «تاریخ تحلیلی ورزش‌های باستانی و کشتی پهلوانی»

امتداد حوزه علمیه قم در بیش از 100 کشور جهان

تکاور پلیس قم در برخورد عمدی خودروی شوتی به شهادت رسید

جدول اصلی هفته دوم تور جهانی تنیس خلیج فارس قرعه‌کشی شد

روایت هاشمی‌مقدم از پیشنهاد استقلال و حضور سیدورف در ایران

کایل اسنایدر بازداشت شد!

برنامه من‌یونایتد برای قهرمانی؛ کباب‌خوری به جای خیابان‌گردی!

آریو اسلامشهر هنوز مدعی است

گل اسطوره میلان به نام فلسطین، صهیونیست‌ها را به آتش کشید

قهرمان لیگ دو امشب مشخص می‌شود

مالک شهر راز: 4 بازیکن ما با تیم‌های دیگر بسته بودند!

سایت کره‌ای: طارمی جوکر فینال می‌شود

کدام کشور‌ها بیشترین تعداد مربی در تیم‌های ملی را دارند؟

تشخیص وزوز گوش از روی حرکات صورت

چینش عملیاتی جدید در جزایر نازعات خلیج فارس

لاریجانی: مناقشه ما با آمریکایی‌ها مناقشه حقوقی نیست؛ آنها مبنای‌شان زور است

شهادت مأمور یگان تکاوری قم پس از حادثه در حین انجام مأموریت

کاهش حدود 3 درصدی تلفات تصادفات در 1403

لیگ قهرمانان آسیا؛ مدعی غیرمنتظره جام

بایرن مونیخ با کنار زدن بارسلونا به جذب تاه نزدیک شد

نگرانی یونایتدی‌ها؛ فردیناند روی تخت بیمارستان!

تصمیم جالب یونایتد؛ خبری از جشن قهرمانی نیست!

خداداد خودش را برای تراکتور تخریب کرد؛ بیرانوند هر تیمی را قهرمان می‌کند

لباس پیام نیازمند تغییر کرد

شوک به تیم والیبال فولاد سیرجان

گلدن استیت و بوستون در آستانه حذف

عطایی و استراحت به ستاره‌ محبوب

سخنگوی استقلال: انتخاب سرمربی با مشورت سیدورف خواهد بود

نسخه «گران» دارو برای بیماران!

پشت پرده دنیای «میکروسلبریتی‌ها»؛ زخم‌های روانی کودکانی که چهره‌ می‌فروشند

زمان دیدار مردمی رییس‌جمهور در کرمانشاه تغییر کرد

نقل قول سخنگوی کمیسیون امنیت ملی از سردار حاجی‌زاده: هیچ تهدید نظامی علیه کشور مبنای واقعی ندارد

توضیح تخت‌روانچی درباره سخن عراقچی پیرامون محدودیت غنی‌سازی

لاریجانی: شاید حماس ضربه خورده باشد اما از بین نرفته است

ادعای بی‌اساس سناتور آمریکایی درباره ایران و ترور ترامپ

سخنگوی کرملین: روابط با ایران بُرد - بُرد است

نمازی: آمریکا می‌تواند پس از توافق رتبه نخست سرمایه‌گذاری در ایران را داشته باشد، به شرط اینکه...

وزارت کشور: کارفرمایان اتباع غیرمجازشان را معرفی کنند

گرامیداشت شهدای خدمت، تجلی وفاداری به آرمان‌های انقلاب در قم

عالیشاه و پرسپولیس؛ شایعه باورنکردنی، جدی شد!

دلیل غیبت رونالدو مشخص شد

ولاسکو دکترای افتخاری روانشناسی گرفت

ملی‌پوش دوومیدانی: جایزه قهرمان جام امام رضا(ع) دستگاه ماساژ بود!

ترفند غیراخلاقی برای جذب ستاره‌ها در لیگ برتر والیبال

رفتار هواداران لیورپول با آرنولد را باور نمی‌کنم

سنگ تمام انگاپت و ستاره‌های شهداب برای عطایی

خاویر: برای این چالش هیجان‌زده و آماده‌ایم

واکنش تاجرنیا به حضور سیدورف در استقلال

نظر خادمی درباره اوضاع اقتصادی پساتوافق

انتقاد میدری از روند سوال و کارت زرد در مجلس