چاپ

عصر قم - اعتماد / گزارش اختصاصی «اعتماد» از جزییات جدید پرونده دختری که سه سال پیش در شیراز گم شد همزمان با خبر قتل «الهه حسین‌نژاد» دختری که مفقود شده بود.
چهارم خرداد ماه جاری، خبر مفقود شدن «الهه حسین نژاد» دختر 24 ساله اهل اسلامشهر که حوالی میدان آزادی ناپدید شده بود در فضای مجازی وایرال می‌شود. همچنین این پرونده روز یکشنبه یازدهم خرداد‌ماه با گذشت هفت روز از ناپدید شدن الهه حسین‌نژاد به اداره دهم آگاهی تهران ارجاع و تیم ویژه برای شناسایی الهه حسین‌نژاد تشکیل می‌شود.
بازار
با این حال پانزدهم خرداد‌ماه جاری، «علی‌ ولی‌پور گودرزی» رییس پلیس آگاهی تهران اعلام کرد: «پیرو انتشار خبر مربوط به فقدانی الهه حسین‌نژاد با بررسی‌های به عمل آمده، مشخص شد که نامبرده به قتل رسیده و متهم به قتل او نیز شناسایی و دستگیر شده است. مرحومه حسین‌نژاد حدود ساعت 19 و 35 دقیقه چهارم خرداد با هدف رفتن به خانه در میدان آزادی سوار یک خودروی عبوری؛ سمند نقره‌ای‌رنگ می‌شود. هنگامی که ایشان به مقصد خود می‌رسد و قصد پرداخت کرایه سفر را داشته، راننده خودرو متوجه گوشی گران‌قیمت مرحومه می‌شود. راننده برای سرقت گوشی تلاش می‌کند؛ اما با مقاومت مرحومه مواجه می‌شود. پس از اینکه با مقاومت مرحومه حسین‌نژاد مواجه می‌شود، 3 تا 4 ضربه به او می‌زند و مرحومه در لحظه فوت می‌کند.
سپس پیکر او را به بیابان‌های نزدیک فرودگاه منتقل می‌کند. با دستگیری متهم، جنازه شناسایی و برای تحقیقات بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات پرونده ادامه دارد.» همچنین بنا بر اعلام برخی خبرگزاری‌ها؛ «الهه حسین‌نژاد در مسیر بازگشت از میدان آزادی به اسلامشهر سوار خودروی سمند نقره‌ای‌رنگ با شماره شهرستان ایران‌91 متعلق به مشکین‌شهر اردبیل شده و راننده با نیت شوم با وارد کردن چند ضربه به قلب این دختر جوان، او را به قتل رسانده است. متهم به قتل مرد متاهلی در شرف طلاق بوده که اهل مشکین‌شهر است و با ماشین برادرش در تهران مسافرکشی می‌کرده. این متهم به قتل هیچ خانه‌ای در تهران نداشته و پاتوقش قهوه‌خانه‌ها بوده و بیشتر در ماشین و گاهی در قهوه‌خانه‌ها می‌خوابیده. همسر این متهم به قتل به اندازه‌ای از دست آزارهایش به تنگ آمده که خانه و زندگی‌اش در مشکین‌‌شهر اردبیل را ترک کرده و به خرم آباد نزد بستگانش پناه برده است.» متهم به قتل الهه حسین‌نژاد؛ «بهمن فرزانه» نام دارد و 32ساله است. طبق اعلام پلیس، او سابقه‌دار بوده است. او در اعترافات خود مبنی بر چگونگی به قتل رساندن الهه حسین‌نژاد گفته: «هنگامی که قصد پرداخت کرایه داشت متوجه گوشی گران‌قیمت او شدم. قصد داشتم گوشی او را بگیرم که با مقاومت او مواجه شدم و ترسیدم و چند ضربه چاقو به او زدم. پس از این اقدام، جسد او را به اطراف فرودگاه و کنار خیابان منتقل کردم.» این در حالی است که اگر متهم به قتل صرفا قصدش سرقت گوشی الهه بوده باید گوشی قربانی را قبل از پرداخت کرایه زیرنظر می‌گرفته . سه سال پیش نیز «سما جهانباز» دختر 22‌ساله در شیراز به طرز عجیبی مفقود می‌شود، اما تاکنون پلیس شیراز هیچ ردی از او پیدا نکرده است. پدر سما پس از سه سال جزییات جدیدی را از پرونده دخترش برای «اعتماد» فاش کرده است؛ تمامی مستنداتی که به صراحت در این گزارش در مورد پرونده به آنها اشاره شده، نزد این روزنامه محفوظ است.
ارتباط پرونده مفقودی سما جهانباز با پرونده مفقودی دختری 16‌ساله چیست؟
«چند ماه پیش شخصی با من تماس گرفت و گفت در ازای آزادی دخترم مبلغی می‌خواهد. همان شخص با دوست سما هم تماس گرفته؛ دوست سما این موضوع را به ما عنوان کرده است؛ این موضوع نشان می‌دهد گوشی سما دست افرادی است که به لیست مخاطبان گوشی سما دسترسی دارند. از طرف دیگر پرونده سما با پرونده مفقودی یک دختر 16‌ساله به نام «وحیده.ن» که قبل از سما در گویم شیراز مقابل چشمان مادرش با یک پژو مشکی ربوده شده و متهمان این دختر نوجوان را مورد آزار جنسی قرار داده و فیلم او را منتشر کرده، گره خورده است.
چرا که متهمان پس از این اقدام وحیده را به یکی از کشورهای همسایه برده و در محلی که بعدا سما به آنجا منتقل شده، زندانی کرده‌اند.» اینها بخشی از صحبت‌های پدر «سما جهانباز» است؛ دختر جوانی که اواسط تیر‌ماه 1401 در معالی‌آباد شیراز به طرز مشکوکی مفقود شده است. پدر سما جهانباز در مورد روند رسیدگی پرونده دخترش به «اعتماد» می‌گوید: «سال 1401 وقتی دخترم گم شد، مظنون اصلی که پسر جوانی بود به آگاهی احضار می‌شود. ماموران از روی پرینت تماس‌های تلفن سما به او رسیده بودند. ماموران مقابل چشمان ما از او بازجویی کرده و او گفته بود که با سما به صورت تلفنی در ارتباط بوده است، اما فردای همان روز وقتی مجدد این پسر جوان برای بازجویی به کلانتری آمد، منکر ارتباطش با سما شد و اظهارات اولیه او دیگر داخل پرونده نبود. در حالی که به ما گفته بودند طبق مدارک مخابرات این پسر تلفنی با سما در ارتباط بوده و خود این پسر نیز در اظهارات اولیه عنوان کرده بود که سما قرار بوده برای کار نزد او برود؛ البته این موضوع که سما قرار بوده برای کار نزد این پسر برود صحت ندارد چرا که ما اصلا شیراز زندگی نمی‌کردیم که سما بخواهد در شیراز مشغول به کار شود. در نهایت مظنون اصلی هر طور بود تبرئه شد.» پدر سما جهانباز در ادامه می‌گوید: «آخرین صحبتی که از ماموران شنیدیم این بود؛ صبر کنید. من دو موضوع را عنوان می‌کنم؛ چند‌ماه پیش شخصی به من و یکی از دوستان قدیمی سما تماس گرفته بود. آن شخص به من می‌گفت که در ازای آزادی سما باید به او پول بدهم. چند وقت بعد دوست سما از استوری‌های بنده متوجه می‌شود شخصی که با او تماس گرفته با من هم تماس گرفته است.
دوست سما ماجرا را به من اطلاع می‌دهد. موضوع دوم ارتباط پرونده مفقودی دخترم با پرونده مفقودی دختری به نام «وحیده.ن» است؛ متهمان چند سال پیش این دختر نوجوان را در حضور مادرش ربوده و او را سوار ماشین‌شان می‌کنند. مدتی بعد از ربایش این دختر، او از طریقی نامشخص از یکی از کشورهای همسایه با خانواده‌اش تماس گرفته و گفته که افرادی او را در این کشور زندانی کرده‌اند. وحیده همچنین به خانواده‌اش گفته دختری را در جمع خودشان می‌شناسد که خود را سما معرفی کرده و گفته در شیراز دزدیده شده است. من صحبت‌های این خانواده را به کلانتری منتقل کردم و ماموران از من خواستند خانواده وحیده را به کلانتری معرفی کنم تا آنها اظهارات‌‌شان را ثبت کنند. خانواده وحیده نیز به کلانتری رفته و موضوع را با اسنادی که در دست داشته‌اند از جمله صدای ضبط شده دخترشان به ماموران تحویل می‌دهند و در همین راستا نیز سی‌دی‌های مربوطه به شعبه 123 دادگاه کیفری دو ارسال شده است.»
متهمان پرونده اعضای بدن برخی کودکان را درآورده و فروخته‌اند
بر اساس پرونده و اطلاعات رسیده به «اعتماد» ؛ ماجرا از ربایش وحیده، دختر 16‌ساله شروع شده است. در این رابطه در پرونده آمده است: «متهمان با خودروی پژو مشکی متعلق به فردی به نام «ن» که شناسنامه ایرانی گرفته اقدام به بی‌هوشی و ربایش «وحیده.ن» در روستای گویم در حضور مادرش کرده و مادر وحیده در همان لحظه یکی از متهمان به نام «ی.ر» که ساکن گویم است را شناسایی کرده و در هنگام اجرای حکم جلب و دستگیری سایر متهمان در جلوی کلانتری، متهم دیگری را نیز به نام «م.ر» شناسایی کرده است. متهمان پس از ربایش وحیده، 16‌ساله، شب او را به صورت بی‌هوش در داخل خانه متهم «ی.ر» که یک کوچه بالاتر از خانه شاکی است، داخل دستشویی نگهداری و فردا صبح با همان خودروی پژو مشکی‌رنگ متعلق به متهم اصلی «ن» به رانندگی «ن» به همراه «ی.ر»، «ش.س»، «م.ر» و …. وحیده به شیراز وزیرآباد به یک خانه انتقال داده می‌شود.
در آن خانه متهمی به نام «ح» که تاکنون دستگیر نشده و از قبل در آنجا حضور داشته در حیاط را باز کرده و وحیده را از داخل خودرو پیاده و به اتاقی داخل همان خانه برده و حبس کرده است. بعد از آن تمام متهمان وحیده 16‌ساله را مورد آزار جنسی قرار داده و متهم «ش.س» از آنها فیلم گرفته و در فیلم عنوان کرده… .» (نویسنده بنا به دلایلی از نوشتن این بخش و بعضی از بخش‌های دیگر پرونده خودداری کرده است.) متهمان که گروه 23 نفره هستند و طی این سال‌ها اقدام به ربایش اطفال بچه مدرسه‌ای کرده و کودکان را به وزیرآباد در یک خانه که جهت همین کار اجاره کرده، انتقال داده و هر بار که تعداد بچه‌ها به 6 الی 7 نفر رسیده توسط «ن» و با ماشین «ن» به سمت دو شهر مرزی انتقال و در آنجا توسط شخصی که با متهمان همکاری می‌کند، بچه‌ها بی‌هوش و اعضای بدن‌شان به فروش می‌رسد و به این صورت بچه‌ها به قتل می‌رسند. اقدامات مجرمانه متهمان در سطح استان از جمله شیراز بوده است.» حسب مدارک و مستندات موجود در پرونده: «متهمان پس از ربایش وحیده و انتقال ایشان با خودرو به آن خانه اجاره‌ای در وزیرآباد وقتی که «ن» در حیاط را باز کرده یک خودروی دیگر نیز وارد آن خانه شده که تعدادی کودک ایرانی که متهمان ربوده از داخل صندوق عقب ماشین پیاده و آنها را در همان اتاقی حبس کرده که وحیده آنجا بوده است. طی تماس تلفنی که در 16 اردیبهشت ماه سال 1403 با وحیده در یکی از کشورهای همسایه برقرار شده و صدای ضبط شده در پرونده موجود است، وحیده به تعداد کودکان ایرانی که توسط این متهمان ربوده شده‌اند، اشاره کرده است.» همچنین بنا بر فایل صوتی و اسناد موجود در پرونده؛ «سما جهانباز که در سال 1401 به همراه خانواده‌اش به شیراز‌ ، ‌معالی‌آباد و خانه بستگان خود آمده ناگهان مفقود شده و توسط «ح.ر» و با همکاری دیگر متهمان همین باند ربوده و در حال حاضر در دست بستگان متهمان در یکی از کشورهای همسایه زندانی است.»
ماجرای مفقودی سما جهانباز
اواسط تیر ماه سال 1401، خانواده سما به پلیس اعلام می‌کنند که دخترشان مفقود شده است. سما به همراه برادر و مادرش از اصفهان به شیراز رفته بود تا عمه‌اش را ببیند. روزی که سما برای فروش تکه طلای 2 الی 3 میلیون تومانی به معالی‌آباد شیراز می‌رود دیگر از او هیچ خبری نمی‌شود و گوشی‌اش خاموش می‌شود... .