دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴

گفتگو

دادگاه قتل الهه حسین‌نژاد برگزار شد/ متهم: مرا جادو کرده بودند

دادگاه قتل الهه حسین‌نژاد برگزار شد/ متهم: مرا جادو کرده بودند
عصر قم - رکنا /در دادگاه رسیدگی به پرونده قتل الهه حسین‌نژاد، با اقرار متهم به قتل و سرقت، خانواده مقتول خواستار قصاص در ملاعام شدند. در آغاز جلسه رسیدگی به پرونده قتل ...
  بزرگنمايي:

عصر قم - رکنا /در دادگاه رسیدگی به پرونده قتل الهه حسین‌نژاد، با اقرار متهم به قتل و سرقت، خانواده مقتول خواستار قصاص در ملاعام شدند.
در آغاز جلسه رسیدگی به پرونده قتل الهه حسین‌نژاد ، رئیس دادگاه اعلام کرد که متهم این پرونده به ارتکاب قتل یک زن مسلمان، سرقت دو دستگاه گوشی تلفن همراه و یک کارت بانکی به ارزش مجموع 150 میلیون تومان و همچنین اختفای جسد متهم است.
سپس نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد و گفت: «در خصوص اتهام آقای ...، متولد اول مرداد سال 1372، با شغل آزاد، فاقد سابقه کیفری، و بازداشت‌شده از تاریخ 15 خرداد، اتهامات مطرح‌شده شامل مباشرت در قتل عمد زن مسلمان در ماه حرام به نام الهه، متولد سال 1379، با وارد آوردن ضربات چاقو، مخفی‌کردن جسد، تخریب اموال از جمله دو عدد گوشی تلفن، کیف و گواهینامه، و همچنین ایراد صدمات عمدی است. همچنین انتقال وجه از حساب مقتول به متهم نیز رخ داده و محل وقوع قتل زیر پل قائمیه بوده است.»
بازار
وی ادامه داد: «ابتدا پدر مقتول شکایتی را مطرح کرد و در تحقیقات اولیه مشخص شد الهه از تهران به قصد رفتن به خانه در اسلامشهر حرکت کرده اما مفقود شده است. با بررسی دقیق‌تر، رهگیری آخرین موقعیت خطوط تلفن او انجام شد که همین موضوع منجر به شناسایی و بازداشت متهم شد. متهم در بازجویی اولیه اقرار کرد که الهه را سوار خودرو کرده؛ ابتدا او روی صندلی عقب نشسته بود اما بعد گفت کرایه را خودش حساب می‌کند و به جلو آمد. ابتدا با تلفن صحبت می‌کرد و من با او وارد صحبت شدم که به مشاجره انجامید. سپس با چاقو او را زدم. گزارش معاینه جسد نشان می‌دهد علت فوت آسیب به قلب بوده که ناشی از ضربه چاقوست. همچنین جراحاتی نیز روی ساعد و مچ دست راست مشاهده شده است. پس از بررسی سلامت روانی متهم نیز هیچ سابقه یا علامتی دال بر اختلال روانی در وی یافت نشد.»
در ادامه و پس از قرائت کیفرخواست، مادر مقتول در جایگاه حاضر شد و گفت: «من مادر الهه هستم. ما 24 سال برای او زحمت کشیدیم. پدرش با درآمد کارگری بزرگش کرد. الهه هم کار می‌کرد. وقتی پسرم آرش به دنیا آمد، الهه گفت می‌خواهد کار کند تا خانواده به جایی برسد و آرش در آرامش زندگی کند. روز حادثه، آخرین بار الهه به من گفت ده دقیقه دیگر می‌رسد. آن ده دقیقه شد دو ماه، و الهه دیگر بازنگشت. آرش هنوز مرگ خواهرش را باور نمی‌کند و مدام می‌گوید به الهه زنگ بزنید. من درخواست اعدام در ملاعام دارم. دوازده روز تمام اسلامشهر را پیاده گشتم، اما اثری از دخترم نبود. او با دسترنج کارگری، گوشی خریده بود تا بتواند برای درمان برادرش کمک کند. شوهر من همیشه کار کرد و حسرت وقت گذراندن با فرزندانش را داشت. بچه‌هایم در حسرت بزرگ شدند اما با شرافت زندگی کردند. متهم می‌توانست دخترم را از ماشین بیرون کند؛ چرا او را کشت؟ دخترم را به قتل رساند. حالا آرش هم عذاب می‌کشد. من فقط قصاص می‌خواهم.»
پدر مقتول نیز با حالتی ملتهب گفت: «من درخواست قصاص دارم. می‌خواهم متهم در ملاعام مجازات شود. او خانواده ما را نابود کرد.»
سپس آقای سلیمانی، وکیل اولیای دم، اظهار داشت: «پرونده حاضر یک فاجعه انسانی است. دختر جوانی با شرافت، تحصیل‌کرده و زحمت‌کش به طرز بی‌رحمانه‌ای به قتل رسیده، آن هم در ماه حرام. اقرار صریح متهم، شواهد متعدد و نحوه ارتکاب جنایت، کوچک‌ترین تردیدی در عمدی بودن قتل باقی نمی‌گذارد. این جنایت با تصمیم قبلی، با ربایش تلفن همراه، و با نیت سلب حیات صورت گرفته است. متهم تلفن مقتول را نیز نابود کرده که نشان از تلاش برای پنهان‌سازی جرم دارد. ضرباتی که به سینه و قلب وارد شده، نشان می‌دهد که قصد قتل داشته است. اولیای دم خواستار قصاص در ملاعام هستند تا خون الهه پایمال نشود.»
دومین وکیل خانواده مقتول نیز بر تأثیرات روانی این جنایت تأکید کرد و خواستار اجرای قصاص در ملاعام شد.
در ادامه جلسه، متهم در جایگاه حاضر شد. قاضی خطاب به او گفت: «بر اساس مدارک موجود، علت فوت وارد آمدن جراحات به قلب بوده که تو مرتکب شده‌ای. همچنین طبق نظر پزشکی قانونی، هیچ‌گونه اختلال روانپزشکی در تو مشاهده نشده. نتیجه آزمایش مواد روانگردان نیز منفی بوده است. چه توضیحی داری؟»
متهم در حالی‌که گریه می‌کرد گفت: «من حرفی ندارم. مرتبا به خرم‌آباد می‌رفتم. مادرزنم دخالت می‌کرد. به خانواده‌ام هم گفتم ول کنید من را. اما من زنم را دوست داشتم. خواهرزنم که طلاق گرفته بود، گفت تو را جادو کرده‌ایم تا بلایی سرت بیاید. پسرخاله زنم هم گفت تو را جادو کرده‌اند، برو پاکش کن. من هم به تهران آمدم و چند روز در نواب نزد پسرخاله‌ام ماندم. روز حادثه پسرعمویم من را دعوت کرده بود. گفتم اسنپ کار می‌کنم و بعد می‌آیم. آن روز از خیابان انقلاب بنزین زدم، سپس به سمت ترمینال آزادی رفتم و مسافری را پیاده کردم. بعد ایستادم سمت زیرگذر که افسر گفت برو آن‌طرف. اگر نگفته بود، شاید مسافر دیگری سوار می‌شد. وقتی جا به جا شدم، الهه آمد. حدود بیست دقیقه آنجا بودم. او سوار شد و گفت من حساب می‌کنم.»
متهم ادامه داد: «الهه ابتدا در صندلی عقب بود اما جلو آمد. در مسیر آزادگان جنوب بودیم. او داشت ویس گوش می‌داد. پرسیدم صدای کیست؟ و بحثمان شروع شد.»
قاضی پرسید: «درباره قتل توضیح بده.»
متهم پاسخ داد: «من روی ویس حساس هستم. حتی زنم اگر ویس گوش می‌داد ناراحت می‌شدم. الهه گفت چرا عصبانی هستی؟ گفتم از زنم ناراحتم. بعد درگیر شدیم.»
قاضی دوباره پرسید: «قتل عمد را قبول داری؟»
متهم: «نه.»
قاضی: «تخریب اموال را چطور؟»
متهم: «فکر می‌کردم گوشی متعلق به شخص دیگری است. روز آخر فهمیدم گوشی الهه است و آن را پرت کردم. من گوشی نمی‌خواستم. به اندازه کافی پول داشتم. مال و اموال دارم. نیاز به سرقت نداشتم. پرونده‌هایی که دارم مربوط به زنم است. من او را دوست داشتم. ما بچه‌دار نمی‌شدیم ولی می‌خواستم با او بمانم.»
متهم افزود: «روز حادثه، حدود 20 دقیقه زیر پل قائمیه بودیم. هیچ ماشینی نایستاد بپرسد چه شده. وقتی الهه را زدم، ترسیده بودم و نمی‌دانستم چه کنم. می‌خواستم او را به بیمارستان ببرم، اما قاطی کردم. تصویر زنم جلوی چشمم آمد و دیگر نفهمیدم چه شد. دو ماه است شب و روز ندارم. بعد از حادثه رفتم سمت پمپ‌بنزین و سپس بیابان.»
قاضی پرسید: «صدمات را چگونه وارد کردی؟»
متهم پاسخ داد: «یکی دو ضربه بیشتر نزدم. مردم باید بدانند قبل از این ماجرا می‌خواستم به آبیک قزوین بروم ولی لاستیک ماشین پنچر شد و نتوانستم بروم. حتما حکمتی بوده است.»
در پایان، وکیل متهم، آقای کرمی، اظهار داشت: «ضمن ابراز تسلیت به اولیای دم، نکاتی را از بعد حقوقی مطرح می‌کنم. اقرار متهم به نحوه ارتکاب جرم در روشن‌شدن پرونده مؤثر بوده است. با توجه به محتویات پرونده، متهم نه انگیزه مالی داشته و نه قصد قبلی برای قتل. به نظر می‌رسد متهم تحت فشار روانی و در شرایط ناآگاهانه مرتکب جرم شده و فاقد توانایی سنجش عقلایی سود و زیان رفتار خود بوده است. بنابراین به نظر می‌رسد او قوه تمیز نداشته و درخواست جلب نظر هیأت کارشناسی برای بررسی دقیق‌تر را داریم.»
او ادامه داد: «در خصوص اتهام اختفای جسد، این اتهام معمولاً به فردی که قتل را مرتکب نشده وارد می‌شود. در این پرونده چون متهم خود مرتکب قتل شده، نمی‌توان دو عنوان اتهامی به او نسبت داد. درباره سرقت نیز باید گفت موکل قصد سرقت نداشته و تنها خواسته از آن وسایل خلاص شود.»


نظرات شما