قتل دختربچه 7 ساله توسط شوهرخاله اش؛ قاتل: از خواهر همسرم کینه به دل داشتم
اقتصادی
بزرگنمايي:
عصر قم - هفت صبح / روایتی هولناک از سرنوشت دختر 7 ساله کرجی که قربانی کینهجویی خانوادگی شد.
اسفند سال گذشته، دختربچهای به نام لیانا، در حالیکه برای بازی به کوچه رفته بود، به طرز مرموزی از مقابل خانه مادربزرگش ناپدید شد. جستوجوی خانواده و آغاز تحقیقات قضایی و پلیسی به سرعت در دستور کار قرار گرفت. در میان جمع نگران خانواده، مردی حدودا 55 ساله که بعداً مشخص شد شوهرخاله لیاناست، سعی میکرد خونسرد رفتار کند، اما اضطراب و رفتوآمدهای بیدلیلش توجه بسیاری را جلب کرده بود.
رفتار مشکوک این مرد باعث شد مأمور پلیس به بهانهای او را از صحنه دور کند. در غیاب او، سگ پلیس به خودروی او واکنش نشان داد و این سرنخ، نقطه آغاز افشای حقیقت تلخ ماجرا بود. مرد مشکوک خیلی زود دستگیر شد و در بازجوییها اعتراف کرد که همان روز، ساعت 17، لیانا را سوار خودرو کرده و به منطقهای در ولدآباد کرج برده و با ضربات چاقو به قتل رسانده است.
آن روز، لیانا در کوچه با نوه قاتل و پسرخالهاش بازی میکرد. ساعت حدود شش عصر پسر قاتل به دنبال فرزند خودش آمد و او را برد. پسرخاله لیانا هم به خانه رفت. لیانا یک بار به خانه آمد و لباسش را عوض کرد اما دوباره به کوچه رفت تا شاید همبازی پیدا کند.
بلافاصله مادر لیانا به پسر خود گفت دنبال خواهرت برو اما برادر هر چه گشت اثری از لیانا نبود. شوهرخاله که از قبل نقشه ربودن دخترک را در سر کشیده بود در کسری از ثانیه از فرصت استفاده کرده و او را ربوده بود. شوهرخاله که نقشه شوم ربایش را در سر داشته، او را فریب داده و با وعده خرید خوراکی، سوار ماشینش میکند. سپس او را به قتل میرساند و جسدش را در کانال آب، زیر سنگ و پلاستیک پنهان میکند.با اعتراف متهم به قتل و تکمیل تحقیقات رسیدگی به پرونده در دادگاه کیفری یک استان البرز آغاز شد.
بازار ![]()
در دادگاه
فضای دادگاه سرد و سنگین است.حالا حدود سه ماهی میشود که دیگر صدای خندههای دخترک شیرین زبان خانه در گوش مادر و پدرش نپیچیده است.نبودن لیانا فقط داغی بر دل پدر و مادرش نیست.از همان روز رفتنش برادر یازده سالهاش گوشهای کز کرده و خانواده پدریاش که همسایه او هستند و هر دوست و آشنای دیگری از این جنایت در بهت و سوگ هستند.
وقتی چشم مادر داغدار لیانا به متهم میافتد که با دست و پای زنجیر شده وارد راهرو میشود انگار داغ دلش تازه میشود و یک کشیده نثار او میکند.بالاخره جلسه رسیدگی آغاز میشود و پدر و مادر لیانا تقاضای قصاص قاتل فرزندشان را میکنند.حالا نوبت به متهم است که در دفاع از خود به شرح ماجرا بپردازد.
او میگوید:«مدتی بود که با همسرم اختلاف داشتم و دخالتهای خانوادهاش باعث شده بود که این اختلاف عمیقتر شود. همین موضوع سبب شد از خواهر همسرم یعنی از مادر لیانا کینه به دل بگیرم. برای همین تصمیم گرفتم با کشتن لیانا از آنها انتقام بگیرم.»
متهم در مورد روز حادثه میگوید:«وقتی لیانا را تنها دیدم به او گفتم سوار ماشینم شو تا برایت خوراکی بخرم. او روی صندلی عقب نشست و در ولدآباد برایش خوراکی خریدم. اما در جایی خلوت با چاقویی که داشتم چند ضربه به سینه او زدم و او را به قتل رساندم. بعد هم جسد را در زیر یک سنگ و پلاستیک در کانال آب قرار دادم.»
بیتابی مادر لیانا شدت میگیرد و میگوید:«اگر این متهم با من مشکل داشت و انگیزهاش فقط انتقام بود چرا گوشوارههای دخترم را برداشته بود؟ در تمام ساعتهایی که ما نگران و بیتاب لیانا بودیم گوشوارههای دخترم در جیب این مرد بود. او گفته بود تا لحظهای که ماموران آگاهی او را دستگیر کردند گوشواره در جیبش بوده و ادعا میکند بعد از دستگیری پنهانی گوشواره را از جیبش درآورد و گوشهای پرتاب کرد.حتی شاید این ادعایش هم دروغ باشد.»
متهم فقط سرش را پایین میاندازد و میگوید من دزد نیستم!
همه حاضران در دادگاه با دیدن قاب عکس لیانا و لبخندی که برای همیشه در عکس خشکید منقلب و غمگینند. چشمان لیانا در عکس میدرخشد اما قاتل هیچ ابراز پشیمانی و بخششی نمیکند!
-
چهارشنبه ۱۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۷:۳۷
-
۱۰ بازديد
-

-
عصر قم
لینک کوتاه:
https://www.asreqom.ir/Fa/News/748926/