عصر قم

آخرين مطالب

آخرین اتوبوس در برزخ مقالات

آخرین اتوبوس در برزخ
  بزرگنمايي:

عصر قم - روزنامه شهروند / گفت‌و‌گو با بازماندگان سرباز معلم‌هایی که به پایان خدمت نرسیدند.
قصد آباده شیراز بود. در پایگاه ولیعصر آباده باید دوره 30روزه سرباز معلمی می‌گذراندند. شش اتوبوس ساعت هشت صبح دوم تیرماه به سمت مقصد حرکت کردند. 39 سرباز معلم اما مسافران ششمین و آخرین اتوبوس بودند.
وقتی عقربه‌ها روی ساعت 6و12 دقیقه بامداد سوم تیرماه جفت شدند، در آخرین اتوبوس سرباز معلم‌ها سکانس‌های دردناک کلید خورد. اتوبوس ترمز برید و واژگون شد. اتوبوس سربازان در جاده ابرکوه به دهشیر با یک تریلر برخورد کرد و حادثه دهشتناک رقم خورد. چهار سرباز وطن جان باختند و 10 نفر مصدوم شدند. کمک راننده اتوبوس هم کشته شد.
بیست‌وچهار ساعت از آن اتفاق تلخ می‌گذرد. مصدومان در بیمارستان تفت بستری هستند. خانواده قربانیان پیکر بی‌جان سربازان‌شان را تحویل گرفته‌اند، اما تلخی بی‌پایانی در آن نقطه از زمین یزد جا خوش کرده است. همان جایی که امدادگران در مدت سه ساعت توانستند اجساد را از لاشه اتوبوس بی‌ترمز بیرون بکشند و مصدومان را به بیمارستان منتقل کنند.

عصر قم

وحشت در اتوبوس مرگ
مجروحان از خرابی اتوبوس می‌گویند. راننده باید هر پنج ساعت موتور را بررسی می‌کرد. هیچ کس اما از سرنوشت راننده اتوبوس خبر ندارد.
«تعداد مسافران آخرین اتوبوس اعزامی زیاد بود. به دلیل رعایت پروتکل‌های کرونایی قرار بود یک اتوبوس دیگر هم اختصاص بدهند. اما در لحظه آخر همه 39 مسافر سوار اتوبوس ششم شدیم.» این را محمدجواد بزی به «شهروندآنلاین» می‌گوید یکی از 39 سرباز معلم‌های اتوبوس مرگ. او همچنان در بیمارستان تفت بستری است. کتفش در رفته و دست و پایش دچار پارگی شده‌اند. «تسمه کولر در مسیر پاره شد. پنج ساعتی بود که ماشین حتی کولر نداشت. هر چند ساعت یک بار هم راننده در شانه راه ترمز و موتور را چک می‌کرد. موتور اتوبوس هم خراب بود. اما راننده دلیلش را نمی‌گفت. تا اینکه در 20کیلومتری شهر در میان گردنه‌ها ترمز اتوبوس دیگر کار نکرد. ترمزش برید. سرعت که میان گردنه‌ها 70 تا 80کیلومتر بر ساعت بود، وقتی به سرازیری رسید، اتوبوس تا 150 کیلومتر بر ساعت می‌تاخت. فریاد مسافران فایده‌ای نداشت.
بر جان همه وحشت افتاده بود. اما اتوبوس افسار گریخته بود. راننده چند باری هم پایش را روی پدال گذاشت، تا شاید با گاز بیشتر اتوبوس فرمان برد. «فقط ذکر می‌گفتیم، تا اینکه اتوبوس به فلکه رسید. راننده فرمان را چرخاند، تا ماشین دور گیرد و دور بزند، روبه‌روی پمپ بنزین دهشیر اما چپ کرد. به لاین مخالف پرتاب شدیم که به یک تریلر برخورد کردیم. تریلر دلیل نجات دیگر سربازان بود. اگر تریلر نبود جان همه‌مان رفته بود.»
خدمت داوطلبانه
محمدجواد روی تخت بیمارستان است. می‌گوید از دیگر هم‌خدمتی‌هایش خبر ندارد، اما شنیده هشت مسافر اتوبوس جان‌شان را از دست داده‌اند. یکی پایش قطع شده، دیگری انگشتش، حتی شنیده که یکی دیگر از سربازان قطع نخاع شده است.
همه مسافران مدرک لیسانس و فوق‌لیسانس داشتند، می‌خواستیم داوطلبانه خدمت کنیم. باید دوره آموزشی می‌دادیم. بهمن ماه ثبت‌نام کردیم و 10 روز پیش خبر آمد که باید ساعت هشت صبح دوم تیرماه به معاونت نظام وظیفه زاهدان برویم. ما هم رأس ساعت آنجا بودیم. برای گذراندن دوره سرباز معلمی باید به آباده می‌رفتیم. شش اتوبوس اختصاص داده بودند، ما در آخرین اتوبوس جای گرفتیم.» این را عرفان سپاهی می‌گوید، یکی دیگر از مسافران اتوبوس آخر.
مهندسی عمران دارد. یک سالی است که مدرک گرفته است. لحظات حادثه را سکانس به سکانس به یاد دارد. «ساعت پنج صبح اتوبوس در میان راه توقف کرد. نماز خواندیم. دوباره به راه افتاد. ساعت 5و30دقیقه بود. بدون کولر. کولر خراب شده بود. پنج ساعتی بود که این وضع را تحمل می‌کردیم. در این میان هم راننده مرتب توقف می‌کرد تا موتور ماشین را بررسی کند. شرایط خوبی نبود، 40دقیقه‌ای بود که دوباره در مسیر افتاده بودیم که ترمز اتوبوس دیگر کار نکرد. در گردنه بودیم. سرعت زیادی نداشتیم، اما همین که وارد سراشیبی شدیم، اوضاع وخیم شد. صدای فریاد سربازان اتوبوس را پر کرده بود. همه وحشت کرده بودیم. سرعت خیلی بالا رفته بود. راننده هیچ تسلطی بر اتوبوس نداشت. گهگاهی هم پایش را روی پدال گاز می‌گذاشت و می‌گفت با این کار ترمز درست می‌شود، اما سرعت هر لحظه بالا و بالاتر می‌رفت که در یک میدان نتوانست دور بگیرد و به یک تریلر برخورد کردیم. پیش از حادثه هم اتوبوس از هم جدا شده بود.»
در انتظار پدر
راشد پاهنگ یکی از کشته‌شده‌های حادثه، همشهری عرفان بود و 25 سال داشت. یک دختر سه ساله و یک پسر چهار ساله داشت. خانواده باهنگ روزهای تلخی را سپری می‌کنند. محدثه و عمیر انتظار پدر را می‌کشند. پدری که خداحافظی‌اش ابدی شد و برای همیشه رفت. حالا پدر و برادر و دایی و عمو از زاهدان آمده‌اند تا جسد راشد را ببرند و در روستای‌شان خاک کنند. پدر دردمند‌تر از آن است که این روز و این ساعت‌ها حتی بتواند کلامی ادا کند. دلش بی‌قرار است و قلبش اندوهگین. اشک چشمانش قطع نمی‌شود؛ می‌بارد. ضیاءرحمان از برادر می‌گوید. از برادری که حالا به همراه بزرگان خانواده‌اش به دنبالش آمده‌اند تا برای همیشه به خانه ببرند. خانه ابدی در روستای کنت منطقه‌ای در سیب سوران هیدوج.
«در فضای مجازی متوجه حادثه شدم. هرچه تماس گرفتم با راشد جوابگو نبود. از دوستانش پیگیر شدم که متوجه شدم راشد جان باخته است. با برادر و پدر و عمو و دایی‌ام راه افتادیم. ساعت 12 ظهر پنجشنبه با ماشین خودمان. ساعت هشت صبح جمعه بود که به تفت رسیدیم. جسد راشد را تحویل گرفتیم که در همان روستایمان دفنش کنیم. راشد مدرک آموزش ابتدایی داشت. برادر کوچک‌ترم بود. یک برادر بزرگ‌ترم هم دارم. او داوطلبانه می‌خواست خدمت کند. معلم شود. هرگز تصورش را هم نمی‌کردیم که این اتفاق بیفتد. بچه‌هایش یتیم شده‌اند. به برادرزاده‌هایم چه بگویم. مادرم هم دیگر توان صحبت ندارد. همسرش مدام گریه می‌کند.»

لینک کوتاه:
https://www.asreqom.ir/Fa/News/313728/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

تقویم و اوقات شرعی چهارشنبه 19 اردیبهشت 1403 به افق قم

مراسم بزرگداشت آیت الله رئوفی در بندرعباس برگزار شد

پیام تسلیت آیت الله نورمفیدی در پی شهادت مامور گلستانی فراجا

شب ماند و او دیگر نیامد

فرمانده انتظامی کیش: دی‌جی مجوز ندارد؛ نباید فعالیت غیرقانونی انجام شود

عوارض قرص و پودرهای لاغری و چاقی

کلیات طرح تقاطع غیر همسطح آیت الله طالقانی شهرکرد تصویب شد

آغاز دهمین گفت‌وگوی زنده تلویزیونی آیت‌الله رئیسی با مردم

بنشین! مرو!

دکلمه خوانی زیبا با صدای خسرو شکیبایی

سردار فدوی: احیای تمامی قنوات کشور در دستور کار است

برنامه‌ی وزیر آموزش و پرورش برای اصلاح اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان

دستگیری اوباش جنوب تهران

معاون وزیر بهداشت: ماماها، زنان را به زایمان طبیعی تشویق کنند

پشیمانی مردی که بعد از قتل همسرش قصد خودسوزی داشت

توصیه‌ای مهم به والدین دارای فرزند مبتلا به تشنج

عوامل موثر در بروز آرتروز زانو

داستانک/ قرار بود من پزشک شوم

کتاب «کاربردهای مطالعات فرهنگی» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود

رشد 2 برابری لایروبی قنوات در نطنز

بارش شدید باران در قم و ایلام

مزاحم تلفنی‌های اورژانس به شدت مشغول کارند!

بارش باران باعث طغیان رودخانه‌های پاکدشت تهران شد

مشاهده گور ایرانی در پارک ملی توران

برنامه‌ی وزیر آموزش پرورش برای اصلاح اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان

ترفندهایی برای سرحال شدن بعد از خواب شبانه

اگر این بیماری‌ها را دارید غذای کنسروی نخورید

نقش ژنتیک در بروز اختلالات تشنجی

اگر دست‌تان سوزن سوزن می‌شود احتمالا به این بیماری‌ها دچار شده‌اید

منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز

کاهش وابستگی شهرداری قم به محصولات غیر بومی با همکاری استارتاپ‌ها

ریزش سنگ بر اثر بارش باران در محور کرج_کندوان

وزیر آموزش و پرورش: امسال 100 هزار معلم جدید استخدام می‌شوند

سردار رادان: زن چادری در ایران پرچم است

معاون مددکاری و مشارکت‌های مردمی بنیاد شهید و امور ایثارگران با معاون قرارگاه مرکزی محرومیت‌زدایی سپاه دیدار کرد

خواص و مضرات دانه چیا را بخوانید

جزئیات تازه از ماجرای خبرساز روغن های مسموم

حضورش برایم اهمیتی نداشت

معاونان وزیر راه و شهرسازی به مشکلات مردم قم رسیدگی می کنند

پرتاب گاز اشک‌آور به سمت پلیس از سوی 2 سارق

با این روش ژل لاغری خانگی بسازید

فواید نوشیدن چای که باورتان نمی‌شود

شعری زیبا از مهدی اخوان ثالث

حضور 24 تیم در نخستین رویداد فناورانه مدیریت شهری و فرهنگ شهروندی قم

شهادت یک مامور پلیس در هرمزگان

آبگرفتگی‌ شدید خیابان‌های تبریز در پی بارش‌های اخیر

موبایل‌های دزدی در تهران کجا فروخته می‌شود؟

نشست تعاملی مدیران کل بنیاد شهید و امور ایثارگران و حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سمنان

آشنایی با علائم و عوارض بیماری کاوازاکی

روایتی متفاوت از مصطفی رحماندوست درباره ننه سرما